وقتی بهشون میگیم بیا رابطه رو تموم کنیم*به عبارتی کات کنی
وقتی بهشون میگیم بیا رابطه رو تموم کنیم*به عبارتی کات کنیم*
*درخواستی*
دراکو:علامتشD
پس از شنیدن جملت مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه و آروم بغض میکنه«Dت... تو ا... الان چی گفتی؟ »«گفتم که... تموم کنیم! »«Dبه چه دلیل؟ عزیزم خودت میدونی که چقدر دوستت دارم لازم به این جملات غمنگیز نیست! »«همین که شنیدی! تموم کنیمم! من دوستت ندارم»و میریو یه پسر غمگین رو ول میکنی*عجب جمله سنگینی سرودم، مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه*
متیو/تئو/تام:علامتشون^
توی گوشیش بود که تا اینو گفتی گوشیشو انداخت اونور«^چیزی سرودین؟««گفتم که! گوشات مگه نمیشنون؟ »و پسراهم از یه لحاظ دیگه منظورتو گرفتن و گفتن«^منم دوستت دارم عزیزم.. منم»«کری؟ میگم رابطه رو تموم کنیم؟ »سریع از جاش بلند میشه و میگه«^و... واسه چی؟ »«نمیدونم فقط تمومش کنیم»«^چ... چی چیو تمومش کنیم بیب من بدون تو نمیکشم! *به آرومی*من دوستت دارم لعنتی! *با داد*»هوفی میکنی و پسرک رو با یه مشت گریه ول میکنی...
لورنزو/ریگولوس:علامتشون~
گلی رو که برات گرفته بود پشتش قایم کرده بود که تا اومد توی اتاقت که گل رو بهت بده سریع مسئله رو گفتی؛ ایشونم مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه و آروم اشکاش جاری میشه و گل از دستش میوفته«~و... واسه چی همچین حرف مرگباری رو به من میزنی؟ بنظرت من میگم آره بیا تموم کنیم؟ دارلینگ خودت میدونی جواب من چیه پس سوالای بیخود نپرس.... من دوستت دارم هانی! »«من ندارم! »و ترکش میکنی...
اه پیازارو دور کنین دیگه...
و برای ادامه سناریو های D ^ ~:سه روز بعد در خونه رو میزنی پسری با موهای ژولیده میاد درو باز میکنه زیر چشمش گود افتاده*پسران*که میگی«گ/وه خوردم نمیدونم قصدم از این حرف چی بود بیا برگردیممم توروخداااااا»و اونم خوشحال میشه سریع جلوت زانو میزنه ازدواج میکنین بوس بوس ماچ
خوب بود؟ راضی بودین؟ پیازارو جمع نمایم؟
*درخواستی*
دراکو:علامتشD
پس از شنیدن جملت مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه و آروم بغض میکنه«Dت... تو ا... الان چی گفتی؟ »«گفتم که... تموم کنیم! »«Dبه چه دلیل؟ عزیزم خودت میدونی که چقدر دوستت دارم لازم به این جملات غمنگیز نیست! »«همین که شنیدی! تموم کنیمم! من دوستت ندارم»و میریو یه پسر غمگین رو ول میکنی*عجب جمله سنگینی سرودم، مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه*
متیو/تئو/تام:علامتشون^
توی گوشیش بود که تا اینو گفتی گوشیشو انداخت اونور«^چیزی سرودین؟««گفتم که! گوشات مگه نمیشنون؟ »و پسراهم از یه لحاظ دیگه منظورتو گرفتن و گفتن«^منم دوستت دارم عزیزم.. منم»«کری؟ میگم رابطه رو تموم کنیم؟ »سریع از جاش بلند میشه و میگه«^و... واسه چی؟ »«نمیدونم فقط تمومش کنیم»«^چ... چی چیو تمومش کنیم بیب من بدون تو نمیکشم! *به آرومی*من دوستت دارم لعنتی! *با داد*»هوفی میکنی و پسرک رو با یه مشت گریه ول میکنی...
لورنزو/ریگولوس:علامتشون~
گلی رو که برات گرفته بود پشتش قایم کرده بود که تا اومد توی اتاقت که گل رو بهت بده سریع مسئله رو گفتی؛ ایشونم مه سنگینی روی قلبش رو میپوشونه و آروم اشکاش جاری میشه و گل از دستش میوفته«~و... واسه چی همچین حرف مرگباری رو به من میزنی؟ بنظرت من میگم آره بیا تموم کنیم؟ دارلینگ خودت میدونی جواب من چیه پس سوالای بیخود نپرس.... من دوستت دارم هانی! »«من ندارم! »و ترکش میکنی...
اه پیازارو دور کنین دیگه...
و برای ادامه سناریو های D ^ ~:سه روز بعد در خونه رو میزنی پسری با موهای ژولیده میاد درو باز میکنه زیر چشمش گود افتاده*پسران*که میگی«گ/وه خوردم نمیدونم قصدم از این حرف چی بود بیا برگردیممم توروخداااااا»و اونم خوشحال میشه سریع جلوت زانو میزنه ازدواج میکنین بوس بوس ماچ
خوب بود؟ راضی بودین؟ پیازارو جمع نمایم؟
۷.۱k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.