فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part³¹
جیمین رفت و منو با ی عالمه غم و سوال تنها گذاشت
من نمیخواستم بچمو بندازم
درسته ک حاصل نحث ترین شب زندگیمه ولی این بچه ک تو شکمه منه بچمه نمیتونم سقطش کنم
وقتی شنیدم ک حاملم کلی ذوق کردم ک قراره رابطه ام با جیمین خوب بشه ولی مثل اینکه قراره بیشتر زندگی عذاب بده
اما اگه به خاطر این بچه اس مهم نیست هر طوری ک شده بچمو نگه میدارم حتی اگه بمیرم
و فقط بچه سالم بمونه
فلش بک
بعد از اون کار جیمین چند روزی بود ک حالم بد بود همش بالا میاوردم خاله هم بهم گفت ک شبیه زنای حامله شدم منم به خاطر این حرف رفتم آزمایشگاه
نوبت گرفتم شماره ۷۴به صندوق نگاه کردم خوبه شماره ۷۰عه
یکم ک منتظر موندم صدام زندن
+سلام میخاستم آزمایش بدم
!باشه این فرم رو پر کنید
فرمو پر کردم و بردنم توی اتاق و ازم خون گرفتن
+ببخشید کی حاظر میشه؟
!نیم ساعت دیگه
خوبه میتونم وایسم
بعد از نیم ساعت صبر کردن صدام زدن ک
#نوازش_باد
Part³¹
جیمین رفت و منو با ی عالمه غم و سوال تنها گذاشت
من نمیخواستم بچمو بندازم
درسته ک حاصل نحث ترین شب زندگیمه ولی این بچه ک تو شکمه منه بچمه نمیتونم سقطش کنم
وقتی شنیدم ک حاملم کلی ذوق کردم ک قراره رابطه ام با جیمین خوب بشه ولی مثل اینکه قراره بیشتر زندگی عذاب بده
اما اگه به خاطر این بچه اس مهم نیست هر طوری ک شده بچمو نگه میدارم حتی اگه بمیرم
و فقط بچه سالم بمونه
فلش بک
بعد از اون کار جیمین چند روزی بود ک حالم بد بود همش بالا میاوردم خاله هم بهم گفت ک شبیه زنای حامله شدم منم به خاطر این حرف رفتم آزمایشگاه
نوبت گرفتم شماره ۷۴به صندوق نگاه کردم خوبه شماره ۷۰عه
یکم ک منتظر موندم صدام زندن
+سلام میخاستم آزمایش بدم
!باشه این فرم رو پر کنید
فرمو پر کردم و بردنم توی اتاق و ازم خون گرفتن
+ببخشید کی حاظر میشه؟
!نیم ساعت دیگه
خوبه میتونم وایسم
بعد از نیم ساعت صبر کردن صدام زدن ک
۱۸.۴k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.