MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۶

"ویو جنا"

پریسینگ رو ل//بش داشت و رو ابروش..


ولی وقتی دیدم تهیونگ علاقه ایی به معرفی کردن نداره..

با اخم از کنارشون رد شدم..

جنا: درک میکنم که داشتن فامیلی مثل من برات خجالت اوره..

و رفتم..
ولی صدایه همون جذابه رو شنیدم.

_چه خجالتی؟؟
ته: مادرش یه انسان عادی بود....


دیگه نفهمیدم چی گفتن...
وقتی داشتم برمی گشتم همه یجور عجیبی نگام می کردن..

طولی نکشید که صدایی از بلند گو ها پخش شد..

_دانش اموزان عزیز لطفا در صف هاتون جمع شید..سال اولی ها در خط هایه سبز..سال دومی ها در خط هایه زرد و سال سومی ها در خط هایه قرمز....

با دیدن تهیونگ بیشتر حالم بد شد..

برایه هر سال..سه خط وجود داشت ستا سبز ستا زرد و ستا قرمز...


رو یکی از خط ها پشت سر یه پسره وایسادم..

وقتی پسر عمویه خودم فکر میکنه من به اینجا تعلق ندارم از بقیه چه انتظاری میتونم داشته باشم.؟؟!

یه زنی رویه سکو بالایه پله ها امد..

_سلام...سال اولی هایی که برایه اولین بار امدن...سال دومی ها و سومی ها...همگی خوش امدید...سال دومی ها و سومی ها با قوانین اینجا اشنایت دارن..و از سال اولی ها میخوام که هر چه زود تر با این مدرسه و قوانینش اشنا بشن.....در مراسمی که امشب تشکیل میشه اقایه مدیر با شما صحبت هایه لازم و میکنه ...من بیشتر از این وقتتون نمیگیرم...

یه فردی کنار وایساد...

_خانوم هانا شما سال اولی هایه عزیز و به خوابگاهتون راهنمایی میکنه...سال دومی سومیا هم که با اینجا اشنا هستنن.....روز بخیر دانش اموزا...

صف هایه سال سومی ها اول وارد شدن
و بعد دومی ها و بعد ما...

دنبال بقیه وارد شدم.

داخل مدرسه از بیرونش با شکوه تر بود.
دیزاین قدیمی داشت.

تابلو هایه قدیمی..
ولی با این حال حرف نداشت..

به دنبال اون دختر به سمت خوابگاه ها رفتیم..

و من تقریبا اخر صف بودم..

که یه دفعه کسی دستم و گرفت و از صف کشید بیرون...

با دیدن تهیونگ عصبی شدم.

جنا: چیههه؟
ته:...ببین من از اینکه تو اینجایی خجالت نمیکشم
جنا: چرا میکشی..میدونی چرا؟؟..چون همونجور که گفتی مامانم انسان عادییه.

ته:نه..جنا من نگران خودتم..
جنا: چراا؟؟؟چون فکرومیکنه یه شکار جی نمیتونم باشم؟؟؟

خونسرد بود..
و فقط من بودم که عصبی یودم..

ته: نه..این طور نیست...من خودم دیدم و میدونم چه استعداد و توانایی هایی داری..ولی
دیدگاه ها (۱۰)

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۷"ویو جنا"ته: نه..این طور ن...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۸"ویو جنا"و دونه به دونه چی...

https://wisgoon.com/jiminshiihttps://wisgoon.com/voluri.ahtt...

https://wisgoon.com/m.j_i.nhttps://wisgoon.com/kiuxyhttps://...

"شراب سرخ" Part: ¹²ویو جنا: کفشام رو پام کردم و از خونه زدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط