MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۷

"ویو جنا"


ته: نه..این طور نیست...من خودم دیدم و میدونم چه استعداد و توانایی هایی داری..ولی

جنا: ولی چی؟؟؟ها؟؟؟
ته:...فقط ازت میخوام که حالا که امدی اینجا هواست و خوب جمع کنی..

لحنش جدی بود..

جنا: تو میتونی کمکم کنی با اینجا اشنا شم....حالا ام اگه میشه باید برم..

ته: نباید همو ببینیم..حداقل نه زیاد...

خشمم خوابید و با تعجب نگاش کردم..

جنا: ها؟

خیلی جدی گفت:

_تو...نه نزدیک من میشی..نه نزدیک رفیقام...

جنا: ولی...من..چحوری..
ته: نمیدونم..سعی کن سرت تو کاره خودت باشه..و با بقیه سال اولیا اشنا شو خوب اموزش ببین ولی به من دوستام نزدیک نشو..
جنا: نمیفهمم ،اخه چرا؟؟؟!

ته: جنا فقط یک ساله...و بعدش من از این مدرسه میرم..فقط چییزایی که گفتم و گوش کن...همین..

نزدیک بود بزنم زیر گریه‌...
این حرفش سوالایه و دلیلیایه زیادی تو ذهنم ایجاد میکرد.
که همه اینا بر میگشت به مامانم..

من و اون با هم بزرگ شدیم..
اون هیچ وقت این رفتار و نداشت..
نمیگفت که نزدیکش نشم..

ولی اگه خودش اینو میخواد..

جلویه خودم و گرفتم و سرم و بالا گرفتم..

جنا: اوکیه...هرجور راحتی....من دیگه میرم...خداحافظ..

و از کنارش رد شدم و رفتم داخل خوابگاه...


هانا،همون دختری که راه و نشونمون میداد داشت صحبت می کرد:

_اینجا خوابگاه سال اولی هاست...دخترا...اتاقایه سمت چپ برایه شماست..و اسمتون رو در نوشته شده...پسرا،اتاقایه سمت راست برایه شماست و اسمتون روش نوشته شد...یونیفرما و وسایلتون داخل اتاق گزاشته شده...و همون طور که می دونید مدیر میخواد با همه صحبت کنه..صحبتایه ایشون ساعت ۸ شب هنگام شام هستش..لطفا در سالن غذا خوری حضور داشته باشید..میتونید برید تو اتاقاتون...

و هر کی سمت اتاقی رفت..

اتاق من سومی از اخر بود..
درش و باز کردم..

اتاقی تقریبا کوچیک ولی مناسب..

وسایلم همونجور که گفته بودن داخل اتاق بود.

و همین طور یونیفرمم..

فکر کنم کلاسا از فردا شروع میشه...

کتابایه لازم برایه هر کلاس به طور بسته بندی وسط اتاق بود..

باید بزارمشون تو قفسه کتابخونه..

سمتشون رفتم و بازشون کردم..

و دونه به دونه چیدمشون..
دیدگاه ها (۲۲)

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۸"ویو جنا"و دونه به دونه چی...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۹"ویو جنا"منم اهمیت ندادم و...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶"ویو جنا"پریسینگ رو ل//بش ...

https://wisgoon.com/jiminshiihttps://wisgoon.com/voluri.ahtt...

"شراب سرخ" Part: ⁷ویو کایبا کمک افراد عمارت و یکم خون و خون ...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط