گر حال مرا حبیب پرسد

گر حال مرا حبیب پرسد
گویید

بیمار غمت را نفسی هست
هنوز
#شهریار
دیدگاه ها (۱)

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو ...

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کندبلبل شوقم هوایِ نغمه خوانی م...

با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایممحتاج نیست پنجه که با ما درا...

شاید کسی فصلی شود در قصه ام اما دیگر ز آب و رنگ عشق این داست...

ای مایه درمان نفسی ننشینیتا صورت حال دردمندان بینیگر من به ت...

بشنو تاکه خبر دار شویآگه از حال منه زار شوی چه شود گر تو پرس...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط