بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت سوم :
حتی امروزه، نه تنها در ایرانی که اکثریت آنها مسلمان هستند و باید از فرهنگ غنی اسلام که بسیار علیمانه و حکیمانه است، بهرهمند شده باشند، بلکه در تمامی اقوام و فرهنگها، این باورهای خرافی، نسبت به واگیری سرنوشتها وجود دارد! و امام علیه السلام، این باور را خرافی بر شمردهاند.
به عنوان مثال میگویند: زن شوهر مرده و یا مطلقه،سر سفره عقد هر چند خواهر یا برادرش باشد نیاید، چون ممکن است که این سرنوشت به عروس و داماد نیز سرایت کند و کارشان به طلاق بکشد! این باور، یک خرافه بزرگ است.
یا میگویند:بافلانی که ورشکست شده، نشست و برخاست ننمایید، چون ممکن است که به سر نوشت شما سرایت نموده و شما نیز ور شکست شوید! این باور، یک خرافه بزرگ است.
یا میگویند: به فلانی که بچهدار نمی شود و یا فرزندانش پس از تولد یا طی یکی دو سال مردهاند، زیاد نزدیک نشوید، نوعروس از لقمه آنها نخورد و چون ممکن است که به اصطلاح اجاقش کور شود وبچهدار نشود ویا فرزندانش بمیرند! این باور، یک خرافه بزرگ است.
این خرافهها، حتی در مباحث دینی و بالتبع فرهنگ اجتماعی و البته سیاسی و آثار سوء بسیاری داشته و دارد.
در گذشته نه چندان دور همین ملت خودمان میگفتند: به نام زینب نزدیک نشوید که بلاها بر سرتان میآید! و اکنون میگویند: مبادا به ذکر لا إله الاّ الله - یا زیارت عاشورا نزدیک شوید، که گرفتار میشوید! اینها دروغها و خرافه پردازی های مُهلک است.
بنابراین، امیرالمؤمنین علیه السلام، در راستای بحث از باورها نه تأثیر و تأثر عناصرطبیعی ویاشیمیایی با کلمه الْعَدْوَى و بدون اشاره به بیماری وامراض، می فرمایند: باور این که سر نوشتها مسری هستند و واگیر دارند و منتقل میشوند، حقیقتی ندارد و خرافی می باشد.
یک حکایت مشهور : واگیردار - مُسری نبودن سرنوشتها، در سایر بیانات اهل عصمت علیهم السلام نیز آمده است. به عنوان مثال، مشهور است که:
روزی در مجلس رسول الله صلی الله علیه و آله که همه دور تا دور نشسته بودند، نابینایی وارد شد و اتفاقاً نزدیک یک متمولی نشست و او خودش را کنار کشید.
حضرت با عتاب به ایشان فرمودند: چه شد؟ ترسیدی از ثروت تو به او بچسبد و یا از فقر او به تو؟! آن فرد نادم شد و خواست نیمی از دارایی و یا حتی تمام دارایی خود را ببخشد تا آن نابینا و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از او راضی شوند و ببخشند، اما نابنیا، چیزی از ثروت او را نخواست.(پایان)
پاسخ قسمت سوم :
حتی امروزه، نه تنها در ایرانی که اکثریت آنها مسلمان هستند و باید از فرهنگ غنی اسلام که بسیار علیمانه و حکیمانه است، بهرهمند شده باشند، بلکه در تمامی اقوام و فرهنگها، این باورهای خرافی، نسبت به واگیری سرنوشتها وجود دارد! و امام علیه السلام، این باور را خرافی بر شمردهاند.
به عنوان مثال میگویند: زن شوهر مرده و یا مطلقه،سر سفره عقد هر چند خواهر یا برادرش باشد نیاید، چون ممکن است که این سرنوشت به عروس و داماد نیز سرایت کند و کارشان به طلاق بکشد! این باور، یک خرافه بزرگ است.
یا میگویند:بافلانی که ورشکست شده، نشست و برخاست ننمایید، چون ممکن است که به سر نوشت شما سرایت نموده و شما نیز ور شکست شوید! این باور، یک خرافه بزرگ است.
یا میگویند: به فلانی که بچهدار نمی شود و یا فرزندانش پس از تولد یا طی یکی دو سال مردهاند، زیاد نزدیک نشوید، نوعروس از لقمه آنها نخورد و چون ممکن است که به اصطلاح اجاقش کور شود وبچهدار نشود ویا فرزندانش بمیرند! این باور، یک خرافه بزرگ است.
این خرافهها، حتی در مباحث دینی و بالتبع فرهنگ اجتماعی و البته سیاسی و آثار سوء بسیاری داشته و دارد.
در گذشته نه چندان دور همین ملت خودمان میگفتند: به نام زینب نزدیک نشوید که بلاها بر سرتان میآید! و اکنون میگویند: مبادا به ذکر لا إله الاّ الله - یا زیارت عاشورا نزدیک شوید، که گرفتار میشوید! اینها دروغها و خرافه پردازی های مُهلک است.
بنابراین، امیرالمؤمنین علیه السلام، در راستای بحث از باورها نه تأثیر و تأثر عناصرطبیعی ویاشیمیایی با کلمه الْعَدْوَى و بدون اشاره به بیماری وامراض، می فرمایند: باور این که سر نوشتها مسری هستند و واگیر دارند و منتقل میشوند، حقیقتی ندارد و خرافی می باشد.
یک حکایت مشهور : واگیردار - مُسری نبودن سرنوشتها، در سایر بیانات اهل عصمت علیهم السلام نیز آمده است. به عنوان مثال، مشهور است که:
روزی در مجلس رسول الله صلی الله علیه و آله که همه دور تا دور نشسته بودند، نابینایی وارد شد و اتفاقاً نزدیک یک متمولی نشست و او خودش را کنار کشید.
حضرت با عتاب به ایشان فرمودند: چه شد؟ ترسیدی از ثروت تو به او بچسبد و یا از فقر او به تو؟! آن فرد نادم شد و خواست نیمی از دارایی و یا حتی تمام دارایی خود را ببخشد تا آن نابینا و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از او راضی شوند و ببخشند، اما نابنیا، چیزی از ثروت او را نخواست.(پایان)
۷۳۰
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.