کینه
______
دل سوخته از هیچ کسی کینه ندارد
جز آتشِ افروخته در سینه ندارد
یک عمر به دنبال چه و چون و چرایید!
ویرانه ی خود خواسته ، گنجینه ندارد
بَر، مِی زده گفتند چه حالیست ، تو داری
گم کرده ره خانه طمانینه ندارد
با شمع نیایید سراغ شَب ِ یلدا
در سینه بجز ظلمت دیرینه ندارد
این شام ِ بلندی ست که در نقطه ی پایان
جز خون زمین ریخته ، پیشینه ندارد
از خون انار است لبت سرخ ، که این مرد
جز آه ِ جگر سوز در آیینه ندارد
#سید_مهدی_نژاد_هاشمی
دل سوخته از هیچ کسی کینه ندارد
جز آتشِ افروخته در سینه ندارد
یک عمر به دنبال چه و چون و چرایید!
ویرانه ی خود خواسته ، گنجینه ندارد
بَر، مِی زده گفتند چه حالیست ، تو داری
گم کرده ره خانه طمانینه ندارد
با شمع نیایید سراغ شَب ِ یلدا
در سینه بجز ظلمت دیرینه ندارد
این شام ِ بلندی ست که در نقطه ی پایان
جز خون زمین ریخته ، پیشینه ندارد
از خون انار است لبت سرخ ، که این مرد
جز آه ِ جگر سوز در آیینه ندارد
#سید_مهدی_نژاد_هاشمی
۱.۹k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.