متعلق به او
#متعلقبهاو
#part:52
هیچکودوم نتونستن اون پسر لجباز رو آروم کنن و اون بازم از جاش بلند شد و لباسشو تنش کرد با تهیونگ دوربین های شهرهارو هک کردن
_نگاه قطعا این همون ونه و این ماشین سانگمینه
×این فیلما واسه سه روز پیشه ساعت ۱۰:۳۰ شب
کوک تعداد بادیگاردا رو بیشتر کرد همه رو به صف کرد
_همتون تو قسمتایه مختلف کره پخش میشید سئول بوسان گانگ نام ججو تا زیر سنگا و روستاهای شهر و شهرهای دیگه رو میگردید و سانگمین رو پیدا میکنید بعد از اون من به همتون کمک میکنم تا زندگیتون روبه بهبودی باشه و ازتون دریق نکنم دسته اول سئول رو بگردن دست دوم بوسان دسته سوم جزیره ججو
......
الان سه روز بود تویه کلبه قهوه ای رنگ زندانی بود لب به غذا نزده بود و باعث ضعیف شدنش شده بود و معده درد امونشو بریده بود اخیرن شلاغ خورده بود و تمام بدنش میسوخت اون تویه کلبه جنگلی تویه روستاهایه سئول مخفی شده بود و به هیچ جا دسترسی نداشت فرارم میکرد مسیرش به جنگل بزرگ و خفناک میخورد و دور تا دورش جنگل بود
....باز که تو هیچی نخوردی از بمیری ارباب سر منو میکنه
سرشو به طرفی چرخوند
....اینکارا چیزیو درست نمیکنه پس غذاتو بخور
و بعد اون نگهبان از اونجا رفت ده دقیقه بعد در کلبه باز شد و قامت سانگمین بین چهارچوب در نمایان شد
س.م:اینکارا باعث نمیشه ولت کنم تا وقتی اموال اون بابایه الدنگتو با دوست پسرتو بالانکشیدم تو اینجا میمونی
+پدرم برام مهم نیست تو زندگیمو ازم گرفته
س.م:زندگیت بود که هنوز نیومده سراغت هه بهتره از خواب بیدار شی
+جونگ کوک میاد من مطمئنم و تو نمیتونی جلوشو بگیری
س.م:اون پسر دیوث چطور میتونه باهام در بیوفته آخه بهتره مراقب حرفات باشی وگرنه اتفاقایه گذشته واست مرور میشه کوچولو
.....
بادیگارد با سرعت به طرف عمارت کوک میدویید و در اتاقش رو زد
.....ارباب ارباب
_چه خبرته؟
....ما رد اون سانگمین عوضی رو زدیم
_چ چی
×کجاست؟
.....مقرش سمت روخانه نامسانگ یه مخفی گاه کوهستانی
_پ پس چرا معطلی زود باش همه رو آماده کن(عربدع)
کوک لباسشو عوض کرد و دوتا اصلحه برداشت و گلوله تهیونگم همینطور با بادیگاردا به سمت مخفیگاه سانگمین رفتن نزدیکایه غروب وارد جاده شدن و همونجا پارک کردن و شروع کردن به دوییدن که به ساختمون بزرگی رسیدن و با شمارش کوک شروع به تیر اندازی کردن که همه ریختن بیرون ته بادیگاردارو دور زد تا کوک وارد مخفیگاه شه کوک یواشکی از دیوار بالا رفت و وارد اتاق شد و همه جارو گشت که صدایی از پشتش اومد
س.م:منتظرت بودم جئون
کوک به طرف مرد برگشت و اصلحش رو به طرفش گرفت
#part:52
هیچکودوم نتونستن اون پسر لجباز رو آروم کنن و اون بازم از جاش بلند شد و لباسشو تنش کرد با تهیونگ دوربین های شهرهارو هک کردن
_نگاه قطعا این همون ونه و این ماشین سانگمینه
×این فیلما واسه سه روز پیشه ساعت ۱۰:۳۰ شب
کوک تعداد بادیگاردا رو بیشتر کرد همه رو به صف کرد
_همتون تو قسمتایه مختلف کره پخش میشید سئول بوسان گانگ نام ججو تا زیر سنگا و روستاهای شهر و شهرهای دیگه رو میگردید و سانگمین رو پیدا میکنید بعد از اون من به همتون کمک میکنم تا زندگیتون روبه بهبودی باشه و ازتون دریق نکنم دسته اول سئول رو بگردن دست دوم بوسان دسته سوم جزیره ججو
......
الان سه روز بود تویه کلبه قهوه ای رنگ زندانی بود لب به غذا نزده بود و باعث ضعیف شدنش شده بود و معده درد امونشو بریده بود اخیرن شلاغ خورده بود و تمام بدنش میسوخت اون تویه کلبه جنگلی تویه روستاهایه سئول مخفی شده بود و به هیچ جا دسترسی نداشت فرارم میکرد مسیرش به جنگل بزرگ و خفناک میخورد و دور تا دورش جنگل بود
....باز که تو هیچی نخوردی از بمیری ارباب سر منو میکنه
سرشو به طرفی چرخوند
....اینکارا چیزیو درست نمیکنه پس غذاتو بخور
و بعد اون نگهبان از اونجا رفت ده دقیقه بعد در کلبه باز شد و قامت سانگمین بین چهارچوب در نمایان شد
س.م:اینکارا باعث نمیشه ولت کنم تا وقتی اموال اون بابایه الدنگتو با دوست پسرتو بالانکشیدم تو اینجا میمونی
+پدرم برام مهم نیست تو زندگیمو ازم گرفته
س.م:زندگیت بود که هنوز نیومده سراغت هه بهتره از خواب بیدار شی
+جونگ کوک میاد من مطمئنم و تو نمیتونی جلوشو بگیری
س.م:اون پسر دیوث چطور میتونه باهام در بیوفته آخه بهتره مراقب حرفات باشی وگرنه اتفاقایه گذشته واست مرور میشه کوچولو
.....
بادیگارد با سرعت به طرف عمارت کوک میدویید و در اتاقش رو زد
.....ارباب ارباب
_چه خبرته؟
....ما رد اون سانگمین عوضی رو زدیم
_چ چی
×کجاست؟
.....مقرش سمت روخانه نامسانگ یه مخفی گاه کوهستانی
_پ پس چرا معطلی زود باش همه رو آماده کن(عربدع)
کوک لباسشو عوض کرد و دوتا اصلحه برداشت و گلوله تهیونگم همینطور با بادیگاردا به سمت مخفیگاه سانگمین رفتن نزدیکایه غروب وارد جاده شدن و همونجا پارک کردن و شروع کردن به دوییدن که به ساختمون بزرگی رسیدن و با شمارش کوک شروع به تیر اندازی کردن که همه ریختن بیرون ته بادیگاردارو دور زد تا کوک وارد مخفیگاه شه کوک یواشکی از دیوار بالا رفت و وارد اتاق شد و همه جارو گشت که صدایی از پشتش اومد
س.م:منتظرت بودم جئون
کوک به طرف مرد برگشت و اصلحش رو به طرفش گرفت
۱۴.۹k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.