عشق خطر ناک من
+ بیا بشین صبحانه بخور
& مگه من یک خدمتکار عادی نیستم
+ گفتم بیا دلت کتک می خواد
& چون ازش می ترسیدم با زور رفتم سر میز چیز زیادی نخوردم که ارباب صبحانه اش رو خورد و رفت ولی اسمش چی بود
ولی از هر کی میپرسم میگه من نمیدونم رفتم اتاق ارباب رو تمیز کردم
که فضولیم گل کرد و رفتم پرورنده های روی میز رو خوندم تمام اطلاعات خدمتکار رو نوشته شده بود سریع گذاشتمش سر جاش که یه کمد بود وقتی درش رو باز کردم پر از اسلحه بود خیلی ترسیده بودم سریع از اتاق اومدم بیرون وقتی اومدم بیرون اجوما رو دیدم که بهش گفت اجوما کارم تموم شد
@خب واسه امروز کافیه می تونی استراحت کنی
&اجوما میشه برم تو حیاط
@اره عزیزم ولی حواست باشه فرار نکنی چون ارباب حتما می تونه پیدات کنه و اگر پیدات کنه ممکن بکشتت
& اجوما مگه شغل ارباب چیه
@ خب راستش رو بخوای بین خودمون بمونه اون مافیاست
& پس بگو اون همه اصلحه واسه چی بود
@ چی
& هیچی اجوما من میرم بیرون رفتم تو حیاط نشستم که یهو ماشین ارباب اومد داخل انگار عصبانی بود رفت داخل منم پشت سرش رفتم که یکی از خدمتکار رو گرفت و انداخت زمین و گفت ...
& مگه من یک خدمتکار عادی نیستم
+ گفتم بیا دلت کتک می خواد
& چون ازش می ترسیدم با زور رفتم سر میز چیز زیادی نخوردم که ارباب صبحانه اش رو خورد و رفت ولی اسمش چی بود
ولی از هر کی میپرسم میگه من نمیدونم رفتم اتاق ارباب رو تمیز کردم
که فضولیم گل کرد و رفتم پرورنده های روی میز رو خوندم تمام اطلاعات خدمتکار رو نوشته شده بود سریع گذاشتمش سر جاش که یه کمد بود وقتی درش رو باز کردم پر از اسلحه بود خیلی ترسیده بودم سریع از اتاق اومدم بیرون وقتی اومدم بیرون اجوما رو دیدم که بهش گفت اجوما کارم تموم شد
@خب واسه امروز کافیه می تونی استراحت کنی
&اجوما میشه برم تو حیاط
@اره عزیزم ولی حواست باشه فرار نکنی چون ارباب حتما می تونه پیدات کنه و اگر پیدات کنه ممکن بکشتت
& اجوما مگه شغل ارباب چیه
@ خب راستش رو بخوای بین خودمون بمونه اون مافیاست
& پس بگو اون همه اصلحه واسه چی بود
@ چی
& هیچی اجوما من میرم بیرون رفتم تو حیاط نشستم که یهو ماشین ارباب اومد داخل انگار عصبانی بود رفت داخل منم پشت سرش رفتم که یکی از خدمتکار رو گرفت و انداخت زمین و گفت ...
- ۱۴.۷k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط