part:50
part:50
(علامت ته +علامت کوک _)
_بله خانم با من چیکار داشتین ؟
ت...ت..تهیونگ چرا اینجوری.....
*درو ببیند بیا تو
_چشم
درو بست و آمد و کنار من وایساد
*ببینم تو هم پسر منو دوست داری ؟
_من؟ نه
*نه؟ دیدی تهیونگ تو که میگفتی دوس.....
کوک کنار من زانو زد
_خانم کیم من پسر شما رو دوست ندارم بلکه اونو میپرستم من بدون تهیونگ یک لحظه هم نمیتونم زندگی کنم من از بچه گی به سختی بزرگ شدم ولی وحود تهیونگ تو زندگیه من یه معجزهس من حتی فکرشم نمیکردم یه روزی عاشق یه پسر بشم علاقه من به پسر شما بالاتر از عشق و دوست داشتنه
*حتی بعد اینکه از ارث محرومش کردیم
_شما فکر میکنین من تهیونگ رو واسه ثروتش میخوام ؟
*بعید نیست
_من میتونم قسم بخورم که تهیونگ رو فقط به خاطر خودش میخوام من اصلا به جیبش توجهی ندارم من تهیونگ رو هم وقتی که تو جیبش شپش آفتاب بالانس میزنه دوست هم موقعی که جیبش پر پوله
از جیبش یه چاقو در آورد
+ج...ج...جونگ کوک م.....م....میخوای چیکار کنی....
هنوز حرفم. تموم نشده بود که کوک پیرهنش رو در آورد و با چا قو از ترقوش تا رو رو سینش رو برید و ازش خون اومد
_تو خانواده ما رسمه که وقتی میخوایم عشقمون رو به طرف مقابل ثابت کنیم این کار رو میکنیم حالا شما ۵شق منو قبول دارید ؟ آیا این کافی نیست که نشون بدم چقدر تهیوتگ رو میخوام ؟
*باشه باشه دیگه بیشتر از این به خودت آسیب نزن ببینین شما نمیتونید با هم ازدواج کنید ولی میتونید تا آخر عمر با هم زندگی کنید باشه ؟
_+باشه
مادر از اتاق رفت بیرون و کوک برگشت سمت من
_تهیونگی نبینم بازم گریه کنی ها باشه
اینو گفت و منو محکم بغلم کرد و منم محکم بهش چسبیدم
(علامت ته +علامت کوک _)
_بله خانم با من چیکار داشتین ؟
ت...ت..تهیونگ چرا اینجوری.....
*درو ببیند بیا تو
_چشم
درو بست و آمد و کنار من وایساد
*ببینم تو هم پسر منو دوست داری ؟
_من؟ نه
*نه؟ دیدی تهیونگ تو که میگفتی دوس.....
کوک کنار من زانو زد
_خانم کیم من پسر شما رو دوست ندارم بلکه اونو میپرستم من بدون تهیونگ یک لحظه هم نمیتونم زندگی کنم من از بچه گی به سختی بزرگ شدم ولی وحود تهیونگ تو زندگیه من یه معجزهس من حتی فکرشم نمیکردم یه روزی عاشق یه پسر بشم علاقه من به پسر شما بالاتر از عشق و دوست داشتنه
*حتی بعد اینکه از ارث محرومش کردیم
_شما فکر میکنین من تهیونگ رو واسه ثروتش میخوام ؟
*بعید نیست
_من میتونم قسم بخورم که تهیونگ رو فقط به خاطر خودش میخوام من اصلا به جیبش توجهی ندارم من تهیونگ رو هم وقتی که تو جیبش شپش آفتاب بالانس میزنه دوست هم موقعی که جیبش پر پوله
از جیبش یه چاقو در آورد
+ج...ج...جونگ کوک م.....م....میخوای چیکار کنی....
هنوز حرفم. تموم نشده بود که کوک پیرهنش رو در آورد و با چا قو از ترقوش تا رو رو سینش رو برید و ازش خون اومد
_تو خانواده ما رسمه که وقتی میخوایم عشقمون رو به طرف مقابل ثابت کنیم این کار رو میکنیم حالا شما ۵شق منو قبول دارید ؟ آیا این کافی نیست که نشون بدم چقدر تهیوتگ رو میخوام ؟
*باشه باشه دیگه بیشتر از این به خودت آسیب نزن ببینین شما نمیتونید با هم ازدواج کنید ولی میتونید تا آخر عمر با هم زندگی کنید باشه ؟
_+باشه
مادر از اتاق رفت بیرون و کوک برگشت سمت من
_تهیونگی نبینم بازم گریه کنی ها باشه
اینو گفت و منو محکم بغلم کرد و منم محکم بهش چسبیدم
۷.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.