دلم یک کلبه میخواهد

دلم یک کلبه میخواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدم ها
من و آواز تو کوها
من و یک رود
من و یک کلبه ی پر دود
دیدگاه ها (۲)

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می ...

درد را باید بلعیدزخم را باید خوردو مثل کوه ایستاد لبخند زدو ...

به جرم وسوسه چه طعنه ها که نشنیدی حواپس از تو همه تا توانستن...

خسرو شکیبایی چه زیبا گفت:کاش میشد آدمی گاهی فقط گاهی!!!به ان...

عاشقانه های شبنم

کسی که هنر را اختراع کرد تحسین میکنم نقاشی کردن ...نوشتن ......

یه یادآوری روزانه وسط این همه کار...:)💌💕:خدایا،در میان این ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط