پارت نهم سناریو

پارت نهم سناریو
----------------------
زنگ خونه خورده بود و بچه ها داشتن به خونشون میرفتن
ات با کوک دو تا یی داشتن میرفتن خونه و ات گوشیش تو دستش بود و حواسش بهش نبود و وقتی راه کوک و ات جدا شدن و چند دقیقه بعدش که کاملا از هم دور بودن یکی سریع گوشی ات رو میزنه ( می دزده) و ات وقتی متوجه شد اصابانی شد
- هی اشغال چی کار میکنی
و معلوم بود هودی مشکی که کلاه سرش بود سریع دویید تو یه کوچه ی بمب بست و ات هم دنبالش داشت میدویید
ات. صبر کن عوضی
وقتی ات به سر کوچه رسید دید که اون روشو کرده به دیوار و به دیوار زل زده
ات یکم ترسید ولی اون گوشیش رو میخواست و رفت تو کوچه بمب بست
هی ... ( گوشیش رو تو دستش دید )
گوشیمو بدهههه
اون گوشیشو بهش داد ولی ات تعجب کرده بود
و ات همونجا وایساده بود
اکن روشو برگردوند و کلاهش از سرش کشید پایین ... اره اون تهیونگ بود
ات وقتی تهیونگ دید گفت. واسه چی این کارو کردی تهیونگ
میخواستی گوشیمو بدزدی اره؟
تهیونگ چند قدمی اونور تر رفت و اونجا وایساد
تهیونگ: ات .... من میخواستم فقط باهات حرف بزنم
ات: میتونستی تو مدرسه بهم بگی
تهیونگ: میدونم کار اشتباهی کردم فقط گوش کن

مایل به پارت بعدی سیسی؟
دیدگاه ها (۳)

پارت هشتم سناریو-------------------------- در حالی که کوکی ت...

بچه ها من فردا۴ تا امتحان دارم نمیتونم واستون سناریو بزارم ...

دوست پسر دمدمی مزاج

ویو صبح ویو اتبیدار شدم دیدم تهیونگ سفت بغلم کردم لباش روی پ...

پارت۱۴# حلقه_سکوت ویو تهیونگ * بعد از شستن ظرفا حسابی خسته ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط