مافیای قلدر p1
مافیای قلدر p1
عا باید خودمو معرفی کنم
ات.س...س...سلام
درسته من لکنت دارم همه داشتن بهم نگاه میکردن
ات.م....من ک...کیم ات ه...هستم
جیمین.لال بودی بهتر بود
با این حرف اون پسر همه زدن زیر خنده خیلی ناراحت شدم
معلم.ساکتتت...برو بشین کنار پارک جیمین
ات.چ...چشم
رفتم پیشش نشستم
خیلی قلدر بود و...همینطور مرموز
کاراش غیر قابل فهم بود
بعد چند دقیقه درس دادن معلم ادبیات زنگ تفریح زنجره زد
پاشدم از پله های زیاد مدرسه پایین رفتم و به حیاط مدرسه رسیدم
ولی...اون پسره جیمین نبود
یهو دیدم یکی دستشو رو شانه ام گذاشت
ترسیدم
و برگشتم
؟.نترس...من میا هستم
ات.ع.عا...ب...باشه
میا.خودتو معرفی نمیکنی؟
ات.م...من ات...ه...هستم
میا.لکنت داری؟
ات.آ....آره
با میا آشنا شدم ولی انگار اونم جدید اومده بود
زنگ کلاس زده شد و به سمت کلاسم رفتم ولی یهو دستم کشیده شد
وقتی برگشتم...
عا باید خودمو معرفی کنم
ات.س...س...سلام
درسته من لکنت دارم همه داشتن بهم نگاه میکردن
ات.م....من ک...کیم ات ه...هستم
جیمین.لال بودی بهتر بود
با این حرف اون پسر همه زدن زیر خنده خیلی ناراحت شدم
معلم.ساکتتت...برو بشین کنار پارک جیمین
ات.چ...چشم
رفتم پیشش نشستم
خیلی قلدر بود و...همینطور مرموز
کاراش غیر قابل فهم بود
بعد چند دقیقه درس دادن معلم ادبیات زنگ تفریح زنجره زد
پاشدم از پله های زیاد مدرسه پایین رفتم و به حیاط مدرسه رسیدم
ولی...اون پسره جیمین نبود
یهو دیدم یکی دستشو رو شانه ام گذاشت
ترسیدم
و برگشتم
؟.نترس...من میا هستم
ات.ع.عا...ب...باشه
میا.خودتو معرفی نمیکنی؟
ات.م...من ات...ه...هستم
میا.لکنت داری؟
ات.آ....آره
با میا آشنا شدم ولی انگار اونم جدید اومده بود
زنگ کلاس زده شد و به سمت کلاسم رفتم ولی یهو دستم کشیده شد
وقتی برگشتم...
۶۱۸
۱۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.