ایمجین از Jungkook
داشتین غذا میخوردین که توجه جین به قسمتی از گردنت که باز مونده بود، جلب شده بود.
- هی ا/ت چه بلایی سر گردنت اومده؟
لبخند شیطنتآمیزی زدی.
+ میتونی از گل پسرتون بپرسی.
جونگکوک دستش رو گذاشت جلوی دهنش و عصبی
از زیر میز لگدی نثارت کرد که اخم کردی.
اما میدونستی چی حالشو خوب میکنه.
+ همگی! من امروز رفته بودم جایی.
یقهی اسکی رو پایینتر کشیدی و با خوشحالی گفتی:
+ جونگکوک شی!
این بار اون واقعا خندید و از ته دلش خوشحال بود.
یونگی که ته میز نشسته بود و نمیدونست چخبره پرسید:
× چتونه شماها؟
+ هیچی اوپا. رفتم اسم همسرمو تتو کردم.
قیافش رو پوکر کرد.
× این جنگولک بازیا چیه؟ حالا چی تتو کردی؟
خندهای کردی و تتوی گردنت رو پوشوندی.
+ گفتم که. اسم همسرم. جئون جونگکوک.
صدای وای و ووی اعضا بلند شد و براتون دست زدن.
از زیر میز زدی به پاش و با زبون بیزبونی پرسیدی:
+ دوستش داری آقای جئون؟
ابرویی بالا انداخت و موهاش رو به عقب داد.
- خونه بهتون نشون میدم خانوم جئون.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #kooki ⬥ #fic ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃𝗕tsͦ𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
@army_bts_ot7
- هی ا/ت چه بلایی سر گردنت اومده؟
لبخند شیطنتآمیزی زدی.
+ میتونی از گل پسرتون بپرسی.
جونگکوک دستش رو گذاشت جلوی دهنش و عصبی
از زیر میز لگدی نثارت کرد که اخم کردی.
اما میدونستی چی حالشو خوب میکنه.
+ همگی! من امروز رفته بودم جایی.
یقهی اسکی رو پایینتر کشیدی و با خوشحالی گفتی:
+ جونگکوک شی!
این بار اون واقعا خندید و از ته دلش خوشحال بود.
یونگی که ته میز نشسته بود و نمیدونست چخبره پرسید:
× چتونه شماها؟
+ هیچی اوپا. رفتم اسم همسرمو تتو کردم.
قیافش رو پوکر کرد.
× این جنگولک بازیا چیه؟ حالا چی تتو کردی؟
خندهای کردی و تتوی گردنت رو پوشوندی.
+ گفتم که. اسم همسرم. جئون جونگکوک.
صدای وای و ووی اعضا بلند شد و براتون دست زدن.
از زیر میز زدی به پاش و با زبون بیزبونی پرسیدی:
+ دوستش داری آقای جئون؟
ابرویی بالا انداخت و موهاش رو به عقب داد.
- خونه بهتون نشون میدم خانوم جئون.
⋆°⧼🎃𝘼𝙉𝘼🕷 ๋࣭༢
▸ #kooki ⬥ #fic ◂ TM
╭─────────────⊰‧໋݊
╰─≽ 𓍱۰.玻璃𝗕tsͦ𖧵ֹֺֽ໋໋݊ 𓄹𓈒 𐤀
@army_bts_ot7
۳۴.۹k
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.