چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی باز میآیند

چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی ، باز می‌آیند.
باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند و گرد تو را می‌گیرند و توی چشم و جانت می‌روند و همهٔ وجودت را پر می‌کنند و آن را می‌ربایند، که دیگر تو نمی‌مانی ؛
که دیگر تو نمانده‌ای که آن‌ها را بخواهی یا نخواهی‌، آن‌ها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند..
دیگر تو نیستی که درد را حس کنی، تو خود درد شده‌ای!
#جیرجیرک_کوچولو
۱۴۰۱/۱۲/۱۹
۹:۱۷
دیدگاه ها (۰)

انگار یکی آخرین تیکه غذامو خورده،تو جاده بنزین تموم کردم،شها...

درسیاره کوچک ما٬ عقاید؛ بیش از طاعون وزلزلهموجب بلایا میشود#...

من آدم صبوریم خیلی صبور، شاید ساعت ها قضاوتم کنی و من به جای...

•🌤•تقريباً همه چے واسه آدما عادى ميشه و حالا در ارتباطاتتون ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط