ه وقتا باد تمام زندگت رو بذار زمن و تا میتون ا

🍒🌱يه وقتايى بايد تمام زندگيت رو بذارى زمين و تا می‌تونى ازشون فاصله بگيرى، بشينى بى‌دغدغه ساعت‌ها بهش نگاه كنى…
همه‌ى واقعيت‌هاى زندگى با فاصله گرفتن برات معنا پيدا می‌كنه…
اون وقت تو مغزت هزاران چرا قرار می‌گيره كه تو جوابش هيچ‌كدوم‌شون رو ندارى؟
چرا انقدر كه من براى دوستانم دل می‌سوزونم،
اونا توى غم‌هاى من كنارم نيستن؟
چرا انقدر كه من براى كارم زحمت می‌كشم،
ازم تقدير نمی‌شه؟
چرا انقدر كه من به خانواده‌م اهميت ميدم،
اونا نسبت به دغدغه‌هاى من بى‌تفاوتن؟
چرا انقدر كه من به معشوقه‌م عشق ميدم،
به همون نسبت بهم برنمی‌گرده؟
و ده‌ها و صدها چرايى كه شايد وقتى بهشون برسى كه ببينى به نسبتِ سن و سالت زندگى نكردى…
اون‌وقت تمام اين علامت سوال‌ها می‌شه تار موى سپيد رو سرت…
می‌شه چروک گوشه‌ى چشمات
می‌شه لبخندى كه پشتش كلى غم خوابيده!
تا وقتى توى عمق هر ماجرايى مشغول كلنجار رفتن با داستان‌هاى زندگيتى، هيچ‌وقت از خودت انتظار نداشته باش كه بتونى حلشون كنى هر از گاهى از همه‌ى زندگيت فاصله بگير،
احساست رو بذار زمين، و تنها چيزى كه تو دنيا برات مهم باشه، خودت باش و بس!
حالِ هيچ‌كدوم ما رو، هيچ‌كس جز خودمون نمی‌تونه خوب كنه...🍒🌱

#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۰)

🍒ما عینکی نبودیم خدا می داند. چشم هامان سو داشت. آب نمی آورد...

ستاره سرگردان

🌱🍒همین الان که تکیه دادم به نرده‌های بالکن و آهنگ بابل پخش م...

🌱🍒اندوهت را ملامتی نیست، من هم اگر اندوه بودم، آرزو داشتم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط