#ماه_بنفشم

#Maah_Banafsham

#part52

هوففف کی حصله داشت اینارو جم کنه
با فکری که به سرم زد رفتم بالا دم در اتاق و در زدم
+بله
_منم
+خو بیا تو دیگه
_سلام
+سلام
_بدون من خوابت میبره؟؟(با قیافه مظلوم)
+جم کردی پایینو
_ترو خدا بزار بیام بخوابم(با قیافه مظلوم)
+نه ارسلان برو جم کن بعد بیا بخواب
_حالا که اینطور شد میرم رو کاناپه میخوابم کمرم از درد بشکنه
اصلن میرم خونه اکسم میخوابم
+چیییییییییییی تو غلط میکنی بدو بیا همینجا بخواب خدم جم میکنممممم
_هعی باشه
رفتم دراز کشیدم که گفتم
_هعی بابا اکسم همیشه پشتمو برام ماساژ میداد،یادش بخیر
با این حرفم دیانا پرید رو کمرم
_ایییییی چیکار میکنیییییی
+میخوام ماساژت بدم امروز خیلی خستع شدی
فهمیده بودم داره حسودی میکنه و حرص میخوره....
دیدگاه ها (۰)

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط