#ماه_بنفشم

#Maah_Banafsham

#part53

دیانا یکم ماساژم داد و همون حالت روم دراز کشید
حص کردم دارم داغ میکنم برا همین با هزارتا بهونه بالاخره اوردمش رو دستم بخوابه
+خیلی بدیییی
_چرا
+چون نزاشتی رو پشتت بخوابم
_گفتم که کمرم درد میکنه
+اخه مگع من چقدر وزن دارم که کمرت درد بگیره
_بحث نکن بگیر بخواببببب
+هوف باشه
که یهو دیدم پشت کرد بهم و با فاصله ازم خوابید
_خانوم کوچولوم باهام قهره؟؟
خب راستش داغ کردم
نمیخوام بهت اسیبی برسونم چون دوستدارم
وگرنه بی توجه بهت باهات ر.اب.ط.ه برقرار میکردم و به یه ورمم نبودی
+خشحالم که دارمت..
_منم همینطور
نمیخوای بیای بغلم؟
+جدیدا تنها محل امنی که دارم تو بغلته:)
با حرفش دلم رفت براش
شروع کردم به ناز کردن موهاش
اینقدر که خوابش برد
من هنوز که هنوزه مات زیبایی های دیانا بودم
خیلی دختر ساده و خوشگلی بود
کنار اون یه ادم دیگه ای بودم
کنار اون اصلا بچه میشدم
خدایا شکرتتتتتتتتت
خدیا ازت ممنونم که دیانا رو دادی بهم....
دیدگاه ها (۰)

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

دختر سایه

بیب من برمیگردمپارت: 69گوشی رو کنار گذاشت و باهام چشم تو چشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط