تو را صدا کردم

تو را صدا کردم
در تاریک‌ترینِ شب‌ها دلم صدایت کرد
و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی.
با دست‌هایت برایِ دست‌هایم آواز خواندی
برای چشم‌هایم با چشم‌هایت
برای لب‌هایم با لب‌هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۰)

زیباترین انسان‌هایی که تاکنون شناخته‌ام آن‌هایی بودند که شکس...

باید شعری بنویسم که سخت باشدتا بیایی کمکم که تنهایی از پسش ب...

چرا از زندگی واسه خودت یه غول ساختی؟قشنگ ببین خب...زندگی یعن...

راستش،خوشبختی تو کف دست آدمه.کافیه بی‌حرکت بمونین، همه چی رو...

کفرآمیز & خورشید : آخرین دروغه روشن آه ای خورشید دروغین... ت...

حالا باز دوباره وقتش شده که برای تو بنویسم . باید جز به جز ا...

نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم. از شبِ رفتنت؟ از سکوتی که بعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط