کاوه:
کاوه:
خدا و"دوست داشتن"
دوست داشتن منشاء دارد . یا "نیاز" خود است یا "حسن" دیگری
تو را دوست دارم چون “فایده” ای برایم داری
تو را دوست دارم چون "حسنی" داری
این دو دوست داشتن با هم فرق دارند .
در "عشق نیازی " اصل نیاز من است که معمولا از نفس سر چشمه می گیرد اما در"عشق نازی" اصل حسن دیگری است.
ترا دوست دارم بی آنکه “نیازی” از من بر آورده نمایی . این دوست داشتن حقیقی و متعالی است .
عاشق بی نیاز خود ، حسنی را درمعشوق می بییند و بدان عشق می ورزد و تا زمانی که آن "حسن" است آن "عشق" هم هست .
عشق به "حسن" پیری و کهنگی ندارد.
هر کجا که "حسن" است، "خدا" هم همانجاست.
چرا که "حسن" و "عشق " و " خدا" عین هم هستند.
خدا و"دوست داشتن"
دوست داشتن منشاء دارد . یا "نیاز" خود است یا "حسن" دیگری
تو را دوست دارم چون “فایده” ای برایم داری
تو را دوست دارم چون "حسنی" داری
این دو دوست داشتن با هم فرق دارند .
در "عشق نیازی " اصل نیاز من است که معمولا از نفس سر چشمه می گیرد اما در"عشق نازی" اصل حسن دیگری است.
ترا دوست دارم بی آنکه “نیازی” از من بر آورده نمایی . این دوست داشتن حقیقی و متعالی است .
عاشق بی نیاز خود ، حسنی را درمعشوق می بییند و بدان عشق می ورزد و تا زمانی که آن "حسن" است آن "عشق" هم هست .
عشق به "حسن" پیری و کهنگی ندارد.
هر کجا که "حسن" است، "خدا" هم همانجاست.
چرا که "حسن" و "عشق " و " خدا" عین هم هستند.
۷۰۸
۲۱ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.