آغوش تو مرموزترین نقطهی دنیاست
آغوشِ تو مرموزترین نقطهی دنیاست
من کاشفم و مشغلهام حلِ معماست
در رأسِ مَدارِ دل تو خیمه زد عشقم
در قلّهترین جایِ دلم وِلوِله برپاست
عشقی که در ابراز، گرفتارِ غرور است
دیوارِ کجی چیده شده تا به ثریاست
برحاشیهی جلگهی قلبت که نشستم
دیدم که زمان در طلبِ عشق مُهیاست
چشمِ سیهت دزد شد و قلبِ مرا برد
لبخند لبت، سارقِ بر سایرِ اعضاست
مِهرت که به جان و تنِ من ریشه دوانده
یکباره دچار تو شدن هم که مُجزاست
حالا که شده فتح دلت ثبت جهانی
پرچم زدم، آسوده شدم، خانهام آنجاست
من کاشفم و مشغلهام حلِ معماست
در رأسِ مَدارِ دل تو خیمه زد عشقم
در قلّهترین جایِ دلم وِلوِله برپاست
عشقی که در ابراز، گرفتارِ غرور است
دیوارِ کجی چیده شده تا به ثریاست
برحاشیهی جلگهی قلبت که نشستم
دیدم که زمان در طلبِ عشق مُهیاست
چشمِ سیهت دزد شد و قلبِ مرا برد
لبخند لبت، سارقِ بر سایرِ اعضاست
مِهرت که به جان و تنِ من ریشه دوانده
یکباره دچار تو شدن هم که مُجزاست
حالا که شده فتح دلت ثبت جهانی
پرچم زدم، آسوده شدم، خانهام آنجاست
- ۲۷۵
- ۰۹ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط