چقدر صدای آمدن پاییز

‌چقدر صدای آمدن پاییز
شبیه صدای قدم‌های تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی.. چقدر هوای پاییز
شبیه دست‌های توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف!

چقدر صدای خش‌خش برگ‌ها
شبیه صدای قلب من است
که خواست، افتاد، شکست

چقدر این پیاده‌روها
پر از آرزوهای من است
نارنجیِ یکدست
پُر از آدم‌های دست در دست، مست

چقدر پاییز شبیه دلتنگی‌ست
شبیه کسی که بود، رفت..
کسی که دیگر نیست!
دیدگاه ها (۱)

قدم هایت را آهسته بردارو به اذن خش خش برگها ترانه باران را ...

🍂 🍁 .غصه نخور رفیقِ دلتنگ و خسته‌ی منپاییز قرار نیست همواره...

بغلم کن که کمی ساکت وآرام شوم در خیالی که گرفتار تو شد رام ش...

آغوشِ تو مرموزترین نقطه‌ی دنیاستمن کاشفم و مشغله‌ام حلِ معما...

آبان هم رسید🍁🍂با کوله باری پر از باد و برگ های نارنجی با حال...

“پشت بوته ها خودشو قایم کرد...از دست کی؟معلومه همون شکارچی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط