من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم

من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم
چه کنم کز در و دیوار فغان می‌آید؟
دیدگاه ها (۱)

به شادی دو جهانش نمی‌توان دادنغمی که از تو نصیب دل غمین من ا...

من در این جای همین صورت بی جانم و بسدلم آن جاست که آن دلبر ع...

گر چه میزد یار ما لاف وفاداری دلعاقبت بشکست پیمانی که با ما ...

همچو موجم یک نفس آرام نیستبسکه طوفان زا بود دریای دل #رهی مع...

بیا کز عشق تو دیوانه گشتموگر شهری بُدَم ویرانه گشتمز عشق تو ...

به گرد کوه تو هردم چو پروانه من می گردمز نزدیک و ز دوری ها ک...

شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشدتو بیا کز اول شب در صبح باز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط