من در این جای همین صورت بی جانم و بس

من در این جای همین صورت بی جانم و بس
دلم آن جاست که آن دلبر عیار آن جاست
دیدگاه ها (۱)

به دشمنان نتوان رفت و این شکایت کردکه: دوست بر دل ما جور تا ...

شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمعدر میان آتش سوزنده جای خوا...

به شادی دو جهانش نمی‌توان دادنغمی که از تو نصیب دل غمین من ا...

من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنمچه کنم کز در و دیوار فغان می‌...

جای این کارها در مترو تهران خالیهجانم استاد طبلاوی

به جای ان دختره ان پسره بزارین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط