چندپارتی درخواستی جیمین
چندپارتی درخواستی جیمین
p5
هانول:جیمین...جیمین...بیداری(اروم)
جیمین:توهم خوابت نمی بره
هانول:عه بیداری
جیمین:اوهوم
هانول:خوابم نمیاد
جیمین:همچنین
هانول:چیکار کنیم
جیمین:بیا جرعت حقیقت
هانول:حقیقت یه چیزی ولی جرعت این وقت شب
جیمین:خب جرعت نباشه فقد حقیقت
هانول:باشه اول تو
جیمین:باشه بزار فک کنم
هانول:اوکی
جیمین:تاحالا دوست پسر داشتی
هانول:نوچ ۱۸ سالمه هااا ولی پس فردا تولدمه دیگه ۱۹ سالم میشه
جیمین:عههه تولدت مبارک پیشا پیش
هانول:مرسیی حالا من امممم.....من نمیدونم چی بپرسم
جیمین:میخوای فیلم ببینیم
هانول:اره ترسناک بزار
جیمین:مطمئنی نمیترسی
هانول:نه بابا
جیمین:باش
(تیکه های ترسناکش)
ویو جیمین
روی تخت دراز کشیده بودیم با گوشیم فیلم گذاشتم داشتیم نگاه میکردیم که جای ترسناکش هانول یهو پرید بغلم محکم بغلم کرد سرشو قشنگ برد توی توی سینم وای قلبم مث چی داشت تند میزد
هانول:عاااااااا
جیمین:(فیلمو قطع کرد)چیشد ترسیدی خب وقتی میترسی چرا گفتی ببینیم
هانول:........(نفس نفس)
جیمین:هی هی چیزی نشده آروم باش بیا بغلم چیزی نیس اروم من پیشتم
هانول:مرسی
جیمین:خوبی
هانول:اره بهترم ممنون
جیمین:خوبه میگم بخوابیم دیگه
هانول:باشه شب بخیر
جیمین:شب بخیر
هانول:میگم جیمین
جیمین:جان
هانول:تو چرا قلبت تند میزد مگه توهم ترسیده بودی
جیمین:امم چیزه اره یکم
هانول:عاها اوکی شب بخیر،ها راستی
جیمین:جانم
هانول:میشه بغلت بخوابم یکم میترسم
جیمین:آ..اره حتما بیا
هانول:مرسیشبت بخیر
جیمین:خواهش شب توهم بخیر
(فردا)
.............................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p5
هانول:جیمین...جیمین...بیداری(اروم)
جیمین:توهم خوابت نمی بره
هانول:عه بیداری
جیمین:اوهوم
هانول:خوابم نمیاد
جیمین:همچنین
هانول:چیکار کنیم
جیمین:بیا جرعت حقیقت
هانول:حقیقت یه چیزی ولی جرعت این وقت شب
جیمین:خب جرعت نباشه فقد حقیقت
هانول:باشه اول تو
جیمین:باشه بزار فک کنم
هانول:اوکی
جیمین:تاحالا دوست پسر داشتی
هانول:نوچ ۱۸ سالمه هااا ولی پس فردا تولدمه دیگه ۱۹ سالم میشه
جیمین:عههه تولدت مبارک پیشا پیش
هانول:مرسیی حالا من امممم.....من نمیدونم چی بپرسم
جیمین:میخوای فیلم ببینیم
هانول:اره ترسناک بزار
جیمین:مطمئنی نمیترسی
هانول:نه بابا
جیمین:باش
(تیکه های ترسناکش)
ویو جیمین
روی تخت دراز کشیده بودیم با گوشیم فیلم گذاشتم داشتیم نگاه میکردیم که جای ترسناکش هانول یهو پرید بغلم محکم بغلم کرد سرشو قشنگ برد توی توی سینم وای قلبم مث چی داشت تند میزد
هانول:عاااااااا
جیمین:(فیلمو قطع کرد)چیشد ترسیدی خب وقتی میترسی چرا گفتی ببینیم
هانول:........(نفس نفس)
جیمین:هی هی چیزی نشده آروم باش بیا بغلم چیزی نیس اروم من پیشتم
هانول:مرسی
جیمین:خوبی
هانول:اره بهترم ممنون
جیمین:خوبه میگم بخوابیم دیگه
هانول:باشه شب بخیر
جیمین:شب بخیر
هانول:میگم جیمین
جیمین:جان
هانول:تو چرا قلبت تند میزد مگه توهم ترسیده بودی
جیمین:امم چیزه اره یکم
هانول:عاها اوکی شب بخیر،ها راستی
جیمین:جانم
هانول:میشه بغلت بخوابم یکم میترسم
جیمین:آ..اره حتما بیا
هانول:مرسیشبت بخیر
جیمین:خواهش شب توهم بخیر
(فردا)
.............................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۳.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.