چندپارتی درخواستی جیمین
چندپارتی درخواستی جیمین
p3
یونگی:بسه دیگه پام درد گرف انقد وایسادم
یونا:خوب بریم رو مبل بشینیم
هانول:بریم
ویو جیمین
واییی به من گفت خوشقیافه وایی الان غش میکنم وای تا دوسال بخاطره همین پرواز میکنم
هانول:هوووی جیمین کجایی
جیمین:هاا ببخشید تو فکر بودم
هانول:بیا بریم بشینیم
جیمین:ها باشه بریم
یونگی:میگم بچه ها فردا بریم کافه
یونا:من که نمیام
هانول:واااا چرااا من با دوتا پسر برم
یونا:بابا غریبه که نیستن یکیش که داداشته یکیشم داداش منه
هانول:خیلی ممنون
یونگی:چرا نمیای خوببب
یونا:ببخشید من دانشگاه قبول نشدم تا غیبت کنم از درسم عقب میمونم
هانول:این درس چی داره که میخوای بخونی
جیمین:همینو بگو
یونا:برعکس شما سهتا من هم علاقه دارم هم میخوام دامپزشک شم
هانول:هروقت قبول شدی بهم بگو یه حیوون مریضی دارم بیارم خوبش کنی
یونا:مگه داری
هانول:اره دیگه یونگیه دیگه
جیمین و هانول:(جر خوردن از خنده)
یونا:نههه بچمو بی ادبا تو چرا میخندی(جیمینو زد)
جیمین:عششش کثیف
هانول:چرا اینو میزنی(یونا رو زد)
یونگی:چرا یونا رو میزنی(هانول و زد)
جیمین:عهه چرا هانول و میزنییی(یونگی و زد)
(چه توهم توهمی شد😂)
یونا:بسه دیگه بریم بخوابیم فردا باید زود بیدار شم
هانول:عشششش ولمان کنننن
جیمین:راس میگههه تو برو بخواب
یونا: عههه یونگی ببینشون
یونگی:یونا میگه بخوابیم باید بخوابیم برین بدویین فقد من پیش یونا میخوابم
یونا:مگه اینجا دوتا اتاق نداریم
یونگی:اره دیگه یکی اتاق توعه یکیم اتاق جیمین منو تو تو اتاق تو میخوابیم مشکل چیه
یونا:هانول کجا بخوابه
یونگی:عههه راس میگی هانولم هست
هانول:😒
یونا:منو هانول تو یه اتاق تو با جیمینم تو یه اتاق
یونگی:عههه ینی چی من میخوام پیش تو بخوابم
هانول روبه جیمین:این کی انقد لوس شد
جیمین:از وقتی با خواهر لوسه من آشنا شده
هانول:میخوام بالا بیارم
جیمین:همچنین
هانول:حالا چی شد من کجا بخوابم
یونگی:منو یونا که پیش هم میخوابیم شما دوتا به تفاهم برسین پیش هم بخوابین یا نه(دوستان بگم که هانول برای یونگی مهمه چون به جیمین اعتماد داره مشکلی ندارهه)
هانول:جانننن
یونگی:به من چه شب بخیر
یونا:اخهه....
(یونگی یونا رو با دستاش بلند کرد و برد تو اتاق)
هانول:هعی کسیم نیس مارو اینجوری بغل کنه(آروم ولی جیمین شنید)
جیمین:......
...........................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p3
یونگی:بسه دیگه پام درد گرف انقد وایسادم
یونا:خوب بریم رو مبل بشینیم
هانول:بریم
ویو جیمین
واییی به من گفت خوشقیافه وایی الان غش میکنم وای تا دوسال بخاطره همین پرواز میکنم
هانول:هوووی جیمین کجایی
جیمین:هاا ببخشید تو فکر بودم
هانول:بیا بریم بشینیم
جیمین:ها باشه بریم
یونگی:میگم بچه ها فردا بریم کافه
یونا:من که نمیام
هانول:واااا چرااا من با دوتا پسر برم
یونا:بابا غریبه که نیستن یکیش که داداشته یکیشم داداش منه
هانول:خیلی ممنون
یونگی:چرا نمیای خوببب
یونا:ببخشید من دانشگاه قبول نشدم تا غیبت کنم از درسم عقب میمونم
هانول:این درس چی داره که میخوای بخونی
جیمین:همینو بگو
یونا:برعکس شما سهتا من هم علاقه دارم هم میخوام دامپزشک شم
هانول:هروقت قبول شدی بهم بگو یه حیوون مریضی دارم بیارم خوبش کنی
یونا:مگه داری
هانول:اره دیگه یونگیه دیگه
جیمین و هانول:(جر خوردن از خنده)
یونا:نههه بچمو بی ادبا تو چرا میخندی(جیمینو زد)
جیمین:عششش کثیف
هانول:چرا اینو میزنی(یونا رو زد)
یونگی:چرا یونا رو میزنی(هانول و زد)
جیمین:عهه چرا هانول و میزنییی(یونگی و زد)
(چه توهم توهمی شد😂)
یونا:بسه دیگه بریم بخوابیم فردا باید زود بیدار شم
هانول:عشششش ولمان کنننن
جیمین:راس میگههه تو برو بخواب
یونا: عههه یونگی ببینشون
یونگی:یونا میگه بخوابیم باید بخوابیم برین بدویین فقد من پیش یونا میخوابم
یونا:مگه اینجا دوتا اتاق نداریم
یونگی:اره دیگه یکی اتاق توعه یکیم اتاق جیمین منو تو تو اتاق تو میخوابیم مشکل چیه
یونا:هانول کجا بخوابه
یونگی:عههه راس میگی هانولم هست
هانول:😒
یونا:منو هانول تو یه اتاق تو با جیمینم تو یه اتاق
یونگی:عههه ینی چی من میخوام پیش تو بخوابم
هانول روبه جیمین:این کی انقد لوس شد
جیمین:از وقتی با خواهر لوسه من آشنا شده
هانول:میخوام بالا بیارم
جیمین:همچنین
هانول:حالا چی شد من کجا بخوابم
یونگی:منو یونا که پیش هم میخوابیم شما دوتا به تفاهم برسین پیش هم بخوابین یا نه(دوستان بگم که هانول برای یونگی مهمه چون به جیمین اعتماد داره مشکلی ندارهه)
هانول:جانننن
یونگی:به من چه شب بخیر
یونا:اخهه....
(یونگی یونا رو با دستاش بلند کرد و برد تو اتاق)
هانول:هعی کسیم نیس مارو اینجوری بغل کنه(آروم ولی جیمین شنید)
جیمین:......
...........................................................................
اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۶.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.