عشق مریض
#عشق_مریض
#پارت_دو
ا. ت..
وقتی رسیدیم ججو مین یونگیه که بهش شوگا هم میگن گفت باید تنها منو ببینه تو مطبش
تو مطب ...
+سلام اقای مین
@سلام خانم لی بفرماید بشینید
نشستم
@خب از وضعیتتون بگید
+من گاهی به صورت یهویی دردی رو توی رگام حس میکنم تا بخام حرکت کنم به سمت دارو این درد زیاد میشه و من قدرت حرف زدن کامل و تکون خوردن رو از دست میدم
@هب منم اینطوری بودم حالا شما بگو در چه مواقعی اینطوری میشی
+وقتی دارم راه میرم یا کلا فعالیتی انجام میدم برام حتی اشپزی هم سخت شده
@اوکی مرسی از اطلاعاتتون ولی من میخوام اسمتون رو بدونم
+من ا. ت هستم خب الان میتونم برم
@بله من دارو ها یا کار هایی که باید کنید رو بهتون با پیام میگم
+مرسی خدافض
شـوگـا:
بلاخره دارم بهت میرسم ا.ت
من ا. ت رو پنج سالی میشه که دوس دارم ولی همیشه از دور نگاهش میکنم
ولی تاحالا نفهمیده بودم مث خودم بیماری داره
البته من بجز بیماری انسانم نیستم
اگه میفهمیدم زود تر بهش میگفتم میخوام طی سه چاهار جلسه دیدارمون بهش اعتراف کنم
ا. ت:
با لونا داشتیم غذا میخوردیم بازم لونا غذا درست کرد من فقط میتونستم غذای مامان و لونا رو بخورم..
دست لونا درد نکنه خیلی دوست خوبیهههه
_ابجی دونم بخوررر
+چش اونی کیوتم دستت درد نکنه
بعد ناهار داشتم به شوگا فک میکردم ع چه زود پسر خاله شدم دکتر مین حالا که کسی ذهنم رو نمیخونه پس همون شوگا
خیلی کراش بود اگه اینو تور نکنم ا. ت نیستم
راویـــی:
دخترک خبر نداشت دو تا چشم تیله ای و مشکی دارن میبیننش و ذهنشو میخونن
و همینطور ریز ریز میخنده
...
بعد از چاهار جلسه
که ا.ت کنترل بیشتری داشت و بیشتر عاشق شوگا شده بود
شوگا هم ذهن ا. ت رو میخوند و میخواست اعتراف کنه ولی اینکه .....
بنظرتون چی میشه؟...
اوکی من خیلی مهربونم میدونید
با 3 تا لایک براتون پارت گذاشتممم
#پارت_دو
ا. ت..
وقتی رسیدیم ججو مین یونگیه که بهش شوگا هم میگن گفت باید تنها منو ببینه تو مطبش
تو مطب ...
+سلام اقای مین
@سلام خانم لی بفرماید بشینید
نشستم
@خب از وضعیتتون بگید
+من گاهی به صورت یهویی دردی رو توی رگام حس میکنم تا بخام حرکت کنم به سمت دارو این درد زیاد میشه و من قدرت حرف زدن کامل و تکون خوردن رو از دست میدم
@هب منم اینطوری بودم حالا شما بگو در چه مواقعی اینطوری میشی
+وقتی دارم راه میرم یا کلا فعالیتی انجام میدم برام حتی اشپزی هم سخت شده
@اوکی مرسی از اطلاعاتتون ولی من میخوام اسمتون رو بدونم
+من ا. ت هستم خب الان میتونم برم
@بله من دارو ها یا کار هایی که باید کنید رو بهتون با پیام میگم
+مرسی خدافض
شـوگـا:
بلاخره دارم بهت میرسم ا.ت
من ا. ت رو پنج سالی میشه که دوس دارم ولی همیشه از دور نگاهش میکنم
ولی تاحالا نفهمیده بودم مث خودم بیماری داره
البته من بجز بیماری انسانم نیستم
اگه میفهمیدم زود تر بهش میگفتم میخوام طی سه چاهار جلسه دیدارمون بهش اعتراف کنم
ا. ت:
با لونا داشتیم غذا میخوردیم بازم لونا غذا درست کرد من فقط میتونستم غذای مامان و لونا رو بخورم..
دست لونا درد نکنه خیلی دوست خوبیهههه
_ابجی دونم بخوررر
+چش اونی کیوتم دستت درد نکنه
بعد ناهار داشتم به شوگا فک میکردم ع چه زود پسر خاله شدم دکتر مین حالا که کسی ذهنم رو نمیخونه پس همون شوگا
خیلی کراش بود اگه اینو تور نکنم ا. ت نیستم
راویـــی:
دخترک خبر نداشت دو تا چشم تیله ای و مشکی دارن میبیننش و ذهنشو میخونن
و همینطور ریز ریز میخنده
...
بعد از چاهار جلسه
که ا.ت کنترل بیشتری داشت و بیشتر عاشق شوگا شده بود
شوگا هم ذهن ا. ت رو میخوند و میخواست اعتراف کنه ولی اینکه .....
بنظرتون چی میشه؟...
اوکی من خیلی مهربونم میدونید
با 3 تا لایک براتون پارت گذاشتممم
۴.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.