باید یکی باشد ...
باید یکی باشد ...
یکی که دزدانه نگاهش کنی
دزدانه راه رفتنش را بپایی
در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی
باید یکی باشد ...
که وقتی دلت برای مداد رنگی های کودکی ات تنگ شد ،
به ناخن هایش خیره شوی و سوار بر رنگین کمانی به کودکی ات سفر کنی
باید یکی باشد ...
یکی که حصارِ تنهایی ات را بر هم زند و به تو بگوید که دوستَت دارم
آدم است دیگر
و آدمی به همین دوستَت دارم هاست که زنده است...
یکی که دزدانه نگاهش کنی
دزدانه راه رفتنش را بپایی
در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی
باید یکی باشد ...
که وقتی دلت برای مداد رنگی های کودکی ات تنگ شد ،
به ناخن هایش خیره شوی و سوار بر رنگین کمانی به کودکی ات سفر کنی
باید یکی باشد ...
یکی که حصارِ تنهایی ات را بر هم زند و به تو بگوید که دوستَت دارم
آدم است دیگر
و آدمی به همین دوستَت دارم هاست که زنده است...
۸۳۰
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.