پارت پنجم آخر
پارت پنجم آخر
_خب یونا من میدونم که تو...
+که یهو چندتا آدم سیاه پوش وارد شدن دسمال گذاشتن رو بینیمو بعدش سیاهی...
+چشامو باز کردم تار میدیدم یکم گذشت دیدم تو یه اتاقم به صندلی بسته شدم
# به به میبین که بهوش اومدین خانوم
+م..م..مکس
# چیه
+چرا هققق چرا منو بستی به صندلی چرا منو بیهوش کردی هققققققققق چرا؟
# بنظرت چرا قبول کردم نقش دوست پسرتو بازی کنم؟
# چون دوست دارم دیوونه میفهمی میفهمی(با داد)
+مکس...نباید اینکارو میکردی(سرفه)
# چرا هوم؟چون خانم خانما بری با عشقت اره؟
+مکس نکن نکن
# خوب امم فقت چون دوست دارم میگم ببرنت اتاق
# هوی دختر
دختره:من
# اره تو بیا اینو ببر تو اتاق من
دختره:بله چشم ارباب
+سبر کن یلحضه مکس میتونم شغلتو بپرسم
# به موقعش میفهمی به موقعش
+که اون دختره اومد منو برد
+خودمو انداختم رو تخت مکس
+که نفهمیدم کی خوابم برد
# رفتم تو اتاق که دیدم یونا خیلی کیوت خوابیده رفتم پیشونیشو بوسیدم رفتم تو اتاق کارم
+فهمیدم مکس پیشونیمو بوسید اما خودمو زدم به خواب
ته ویو
_اون شب من رفتم دنبال یونا فهمیدم بردنش عمارت مکس
_همه افرادمو جمع کردم رفتم عمارت مکس
_حمله کردمو یونارو بردم مکسم کشتم
+ته.....
_یونا من دوست دارم تا الان میخواستم اینو بگم
+منم منم منم دوست دارم ته اونم خیلی خیلی
+لباشو کذاشت رو لبامو وحشیانه میبوسید
(دو سال بعد)
₩اومااا اومااا آباا
+_جونم دختر قشنگم
₩بریم بشتنی بقولیممم خواهششش☺☺
+_بریم باشه
+ما ازدواج کردیم صاحب یه فرزند به نام مین هی شدیمم
خش حالین تموم شد میخواستم تشو بد کنمااا
_خب یونا من میدونم که تو...
+که یهو چندتا آدم سیاه پوش وارد شدن دسمال گذاشتن رو بینیمو بعدش سیاهی...
+چشامو باز کردم تار میدیدم یکم گذشت دیدم تو یه اتاقم به صندلی بسته شدم
# به به میبین که بهوش اومدین خانوم
+م..م..مکس
# چیه
+چرا هققق چرا منو بستی به صندلی چرا منو بیهوش کردی هققققققققق چرا؟
# بنظرت چرا قبول کردم نقش دوست پسرتو بازی کنم؟
# چون دوست دارم دیوونه میفهمی میفهمی(با داد)
+مکس...نباید اینکارو میکردی(سرفه)
# چرا هوم؟چون خانم خانما بری با عشقت اره؟
+مکس نکن نکن
# خوب امم فقت چون دوست دارم میگم ببرنت اتاق
# هوی دختر
دختره:من
# اره تو بیا اینو ببر تو اتاق من
دختره:بله چشم ارباب
+سبر کن یلحضه مکس میتونم شغلتو بپرسم
# به موقعش میفهمی به موقعش
+که اون دختره اومد منو برد
+خودمو انداختم رو تخت مکس
+که نفهمیدم کی خوابم برد
# رفتم تو اتاق که دیدم یونا خیلی کیوت خوابیده رفتم پیشونیشو بوسیدم رفتم تو اتاق کارم
+فهمیدم مکس پیشونیمو بوسید اما خودمو زدم به خواب
ته ویو
_اون شب من رفتم دنبال یونا فهمیدم بردنش عمارت مکس
_همه افرادمو جمع کردم رفتم عمارت مکس
_حمله کردمو یونارو بردم مکسم کشتم
+ته.....
_یونا من دوست دارم تا الان میخواستم اینو بگم
+منم منم منم دوست دارم ته اونم خیلی خیلی
+لباشو کذاشت رو لبامو وحشیانه میبوسید
(دو سال بعد)
₩اومااا اومااا آباا
+_جونم دختر قشنگم
₩بریم بشتنی بقولیممم خواهششش☺☺
+_بریم باشه
+ما ازدواج کردیم صاحب یه فرزند به نام مین هی شدیمم
خش حالین تموم شد میخواستم تشو بد کنمااا
۱۲.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.