رفتی ولی کجا تو به دل جا گرفتهای

رفتی ولی کجا؟ تو به دل جا گرفته‌ای

دل جای توست گرچه دل از ما گرفته‌ای

ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران

دانی کز آب دیده ی من پا گرفته‌ای؟

خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند

اکنون که روی سینه ی من جا گرفته‌ای

ای روشنی دیده، ببین اشک روشنم

تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای

بگذار تا ببینمش اکنون که می‌رود

ای اشک از چه راه تماشا گرفته‌ای؟
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی

این دل که از منش به تمنا گرفته‌ای

گفتی صبور باش به هجرانم «کریممم»

آخر تو صبر از دل شیدا گرفته‌ای


شب همگی بخیرررررررررررررررر،،،،،
دیدگاه ها (۱۱)

ازدواجدر گات‌ها، هات ۵۳، پند زرتشت به دخترش پوروچیستا هنگام ...

واژه‌شناسی اهورامزدا واژه‌ای ترکیبی است و از اهورا و مزدا تش...

دریغ است ایران که ویران شود ، کنام پلنگان و شیران شودمگه میش...

یکی تعریف می کرد:کوچیک که بودم یه روز با دوستم رفتیم به مغاز...

بـاخـیالِ بـال بر سخر(سِحّـر) و وِبال بتازّ: من خود...،خودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط