رفتی ولی کجا تو به دل جا گرفتهای
رفتی ولی کجا؟ تو به دل جا گرفتهای
دل جای توست گرچه دل از ما گرفتهای
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران
دانی کز آب دیده ی من پا گرفتهای؟
خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند
اکنون که روی سینه ی من جا گرفتهای
ای روشنی دیده، ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفتهای؟
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
این دل که از منش به تمنا گرفتهای
گفتی صبور باش به هجرانم «کریممم»
آخر تو صبر از دل شیدا گرفتهای
شب همگی بخیرررررررررررررررر،،،،،
دل جای توست گرچه دل از ما گرفتهای
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران
دانی کز آب دیده ی من پا گرفتهای؟
خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند
اکنون که روی سینه ی من جا گرفتهای
ای روشنی دیده، ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفتهای؟
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
این دل که از منش به تمنا گرفتهای
گفتی صبور باش به هجرانم «کریممم»
آخر تو صبر از دل شیدا گرفتهای
شب همگی بخیرررررررررررررررر،،،،،
- ۸۴۶
- ۲۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط