خوناشامکوچولو
#خوناشام_کوچولو
پارت 31
ویو کوک رسیدم ساحل که چند تا دختر با بی. کی. نی(مایو های سوت. ین ش. رتی (بابت این شرمنده 🤣)) رد شدن یهو ا. ت و لیا داد زدن
=+پسرا چشماتونو ببنید (داد بلند)
٪ چی
=+گفتم چشا رو ببندید(داد)
~اوکی چشامون بستس اروم باشید ببینید بستیم
_دخترا اروم چشم چشمامون رو بستیم تا نگید باز نمیکنیم
یا خدا بخیر گذشت واسا نکنه بلای سرشون بیارن ولی ن ا. ت و لیا دخترای خوبین
_ا. ت عزیزم اروم شدی
+ارع فقط صبر کنید برن بعد چشاتون رو باز کنید
*خوبه عاقلی کار اشتباهی نمیکنید
=درسته اما ما بد غیرتیم
+تایید میکنم
، بله خودمون دیدیم
"ولی ناموسی وقتی اعصبی میشید چه هات میشید
•تایید میکنم
=+ممنون(خنده)
=خب رفتن
+چشاتون رو باز کنید
٪ یکم قدم بزنیم
جیمین تا به قدم برداشت ا. ت و لیا گفتن
=+اونور ن
٪ هان ؟
=+اون دخترا از اون سمت رفتن ما جهت مخالف اونا رو میریم
_اینا زیادی هماهنگ حرف میزنن
~حقا که خواهرن
٪ 👍🏻
شروع کردیم به راه رفتن
" هوی مرغ عشقا میخواید با ما بیاید
+اله من یکم خجالت میکشم
_ هه ا. ت خانم اول منو دزدید ولی الان ازم خجالت میکشه اشکال ندارع هر وقت اماده بود اون وقت تنها راه میریم
خیلی با هم راه رفتیم هوا داشت تاریک میشد و ماهم رفتین خونه چون خسته بودیم غذا سفارش دادیم
غذا رو اوردن و ماهم خودیم بعد از اینکه جمع کردین نشستیم یکم بازی کردبم و فیلن دیدم به دیدم گوشیم زنگ میخوره جواب دادم اون اون.....
#اد_جئون
شرط= 6لایک❤ 6کامنت🗨
پارت 31
ویو کوک رسیدم ساحل که چند تا دختر با بی. کی. نی(مایو های سوت. ین ش. رتی (بابت این شرمنده 🤣)) رد شدن یهو ا. ت و لیا داد زدن
=+پسرا چشماتونو ببنید (داد بلند)
٪ چی
=+گفتم چشا رو ببندید(داد)
~اوکی چشامون بستس اروم باشید ببینید بستیم
_دخترا اروم چشم چشمامون رو بستیم تا نگید باز نمیکنیم
یا خدا بخیر گذشت واسا نکنه بلای سرشون بیارن ولی ن ا. ت و لیا دخترای خوبین
_ا. ت عزیزم اروم شدی
+ارع فقط صبر کنید برن بعد چشاتون رو باز کنید
*خوبه عاقلی کار اشتباهی نمیکنید
=درسته اما ما بد غیرتیم
+تایید میکنم
، بله خودمون دیدیم
"ولی ناموسی وقتی اعصبی میشید چه هات میشید
•تایید میکنم
=+ممنون(خنده)
=خب رفتن
+چشاتون رو باز کنید
٪ یکم قدم بزنیم
جیمین تا به قدم برداشت ا. ت و لیا گفتن
=+اونور ن
٪ هان ؟
=+اون دخترا از اون سمت رفتن ما جهت مخالف اونا رو میریم
_اینا زیادی هماهنگ حرف میزنن
~حقا که خواهرن
٪ 👍🏻
شروع کردیم به راه رفتن
" هوی مرغ عشقا میخواید با ما بیاید
+اله من یکم خجالت میکشم
_ هه ا. ت خانم اول منو دزدید ولی الان ازم خجالت میکشه اشکال ندارع هر وقت اماده بود اون وقت تنها راه میریم
خیلی با هم راه رفتیم هوا داشت تاریک میشد و ماهم رفتین خونه چون خسته بودیم غذا سفارش دادیم
غذا رو اوردن و ماهم خودیم بعد از اینکه جمع کردین نشستیم یکم بازی کردبم و فیلن دیدم به دیدم گوشیم زنگ میخوره جواب دادم اون اون.....
#اد_جئون
شرط= 6لایک❤ 6کامنت🗨
- ۴.۸k
- ۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط