هوا خیلی سرد بود , داشت بارون میزد
هوا خیلی سرد بود , داشت بارون میزد
تا از در خونشون برسه به ماشین
خیس شده بود و داشت میلرزید
پالتومو انداختم رو شونه هاش
گفتم پس چترت کو؟
گفت پیداش نکردم نخواستم زیاد منتظر بشی
چشمم افتاد به دکه گل فروشی که کنار خیابون بود
بدون چتر و پالتو رفتم براش یه شاخه گل گرفتم
حالا منم خیسِ خیس شده بودم و داشتم میلرزیدم
خندید گفت دیوونه سرما میخوری
چرا اینجوری رفتی؟
بگو ببینم مناسبتش چیه؟
گفتم چون خیلی دوسِت دارم
و تنهات نمیزارم هیچوقت
اگه قراره تو سرما بخوری منم باید سرما بخورم
من اینجام که تو تنها نباشی , اگه تو شرایطی باشی که تو دنیا یک نفر فقط شبیه تو باشه خودمو شبیهت میکنم تا دنیا برات غریب نباشه
من اندازه تمام دنیا میخوامت و کنارتم
بغض گلوش رو گرفت
گفت مگه آدم چی میخواد تو این دنیا جز اینکه بدونه یه نفر همیشه هست و نمیزاره اون حس تنهایی لعنتی بیاد سراغش
از اون شب خیلی میگذره
هنوزم هوا که سرد میشه و بارون میزنه رو بخار شیشه برام می نویسه:
" دنیامی "
#حسین_نهی
تا از در خونشون برسه به ماشین
خیس شده بود و داشت میلرزید
پالتومو انداختم رو شونه هاش
گفتم پس چترت کو؟
گفت پیداش نکردم نخواستم زیاد منتظر بشی
چشمم افتاد به دکه گل فروشی که کنار خیابون بود
بدون چتر و پالتو رفتم براش یه شاخه گل گرفتم
حالا منم خیسِ خیس شده بودم و داشتم میلرزیدم
خندید گفت دیوونه سرما میخوری
چرا اینجوری رفتی؟
بگو ببینم مناسبتش چیه؟
گفتم چون خیلی دوسِت دارم
و تنهات نمیزارم هیچوقت
اگه قراره تو سرما بخوری منم باید سرما بخورم
من اینجام که تو تنها نباشی , اگه تو شرایطی باشی که تو دنیا یک نفر فقط شبیه تو باشه خودمو شبیهت میکنم تا دنیا برات غریب نباشه
من اندازه تمام دنیا میخوامت و کنارتم
بغض گلوش رو گرفت
گفت مگه آدم چی میخواد تو این دنیا جز اینکه بدونه یه نفر همیشه هست و نمیزاره اون حس تنهایی لعنتی بیاد سراغش
از اون شب خیلی میگذره
هنوزم هوا که سرد میشه و بارون میزنه رو بخار شیشه برام می نویسه:
" دنیامی "
#حسین_نهی
۷.۹k
۲۰ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.