تجسم نفسهایت نقاب از چهره ی کلماتم برم

تجسمِ "نفس"هایت ...؟ نقاب .... از چهره ی کلماتم ...؟ بَرمیدارد .... و کلماتم چه بی ریا .... آغوشت را التماس میکنند ...! صدایت را ...؟ ببار ، بر صحرای دلم .... بگو دوستت دارم .... تا به فرداها امیدوار باشم .....!!!
دیدگاه ها (۱)

آرامتر از ...؟ آبی دریاستـــــ .... نگاهت .....!!!

برایت آرزوهای ساده می کنمآرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببین...

‍ خواب زندگی من است و بیداری کابوسموقتی لحظه های بودنت خلاصه...

.نمی دانم خوبِ من...یادت هست...زنانگیت را نوشیدم...و در چشید...

You must love me... P9

#سنگدل part 30_ولی چی؟؟+برنگردیدا_باشهجینو برگشترومی لباسش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط