حضرتمولانا


#حضرت_مولانا

عشق او صد جان دیگر می بداد
ما در این داد و ستد پرداختیم
همچوچنگ ازحال خودخالی شدیم
پرده" عشاق " را بنواختیم
دیدگاه ها (۱)

‌#حضرت_حافظصبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورددل شوریده ما را...

‌به خواب از آن نرود چشم خسته‌ام تا صبحکه همچو مرغ شب افسانه ...

یک پنجره برای دیدنیک پنجره برای شنیدنکه باز می‌شود بسوی وسعت...

نمیخواهم بدانمزاد روزت رازادگاهت راکودکیهایتو نورسیدگیت راکه...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

صبح است و هوا ، هوای بارانی عشق با لطف خدا بپاست مهمانی عشق ...

در رفاقت رسم ما جان دادن استهر قدم را صد قدم پس دادن استهرکه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط