ازدواج به سبک اجباری پارت 5

ازدواج به سبک اجباری پارت 5

بهش نگاه کردم موهاش و لباساش خاکی بود نمیدونم چرا یهو غرق صورتش شدم که نفهمیدم کی رسیدیم خونش ریموت و زد در باز شد ماشین داخل حیاط پارک کرد پیاده شدیم راه افتادیم سمت خونه چون قبلا خونش اومده بودم تعجب نکردم تنها جایی که نگذاشت برم اتاقش بود همیشه وقتی میومدم اینجا سعی میکردم برم تو اتاقش ولی نمیگذاشت کرمم گرفته بود دوییدم طرف پله ها و ازش رفتم بالا رسیدم به در اتاق همین اومدم بازش کنم از پشت گرفت لباسم با یه انگشت بلندم کرد

جی هوپ:کجا جوجه؟!

ا/ت:من جوجه نیستم بزارم زمین

جی هوپ:جوجه هستی

ا/ت:میگم نيستم

جی هوپ:هستی

ا/ت:بزارم زمین

یهو ولم کرد زمین درد اومد اومدم بلند شم برم تو اتاق سریع رفت داخل درو هم بست آخه مگه داخل اون اتاق چی داره که نمیزاره من ببینم؟! باید یجوری ببینم
رفتم داخل انباری یه طناب برداشتم راه افتادم داخل حیاط رسیدم دم پنجره اتاق جی هوپ طناب که سرش قلاب بود انداختم بالا گیر کرد از طناب داشتم میرفتم بالا چیزی نمونده بود ببینم یهو جی هوپ اومد لب پنجره

جی هوپ:ا/ت اینجا چی میخوای؟!

ا/ت:بزار بیام داخل

جی هوپ:نمیخوام

ا/ت:مگه داخل اتاق چی داری که نمیزاری من ببینم

جی هوپ:......

ا/ت:تروخدا بزار بیام داخل

جی هوپ:فقط به یه شرط میزارم بیای داخل

ا/ت:چه شرطی؟! هر چی باشه قبوله

امیدوارم خوشتون اومده باشه 😉💜
نظرتو داخل کامنتا بگو ادامه بدم؟!

#آرمی #بی_تی_اس #نامجون #شوگا #کوکی #تهیونگ #جین #جیمین #جیهوپ #دخترونه