استاد کیم

استاد کیم
پارت ۲۸

یون وو : چرا لج میکنی
مینو که گریه میکرد سکوت نکرد و سمته یون وو رفت با گریه های که میکرد گفت
مینو : کافیه دیگه سکوت نمیکنم ... کافیه دیگه
مینو دست اش را گذاشت رو چشم هایش و بدونه هیچ مانع گریه میکرد
یون وو قلب اش با دیدن مینو به درد می‌آمدم سمت اش قدم برداشت و در اغوش اش گرفت مینو لجباز یون وو رو هول داد و با داد گفت
مینو : تو عوضی گمشو برو بیرون....
یون وو دوباره بهش نزدیک شد، و این بار سفت بغلش کرد
یون وو : سیستر من عزیزم لطفا گریه نکن
مینو باز هم تقلا میکرد ولی یون وو سفت گرفت اش مینو گریه هایش زیاد شد
مینو : ... آخه.... چرا ... چرا باید اینقدر درد بکشم......
یون وو با دست اش موهای مینو را نوازش میکرد و بوسی رو موهایش گذاشت
یون وو : سیستر من لطفا گریه نکن همچین خوب میشه هر کی که سختی بکشه اون بهترین آینده رو داره
مینو : اخه .... چرا هیچ کس دوسم نداره .....
یون وو : اگه هیچ کس دوست نداشته باشه من که هستم کوهی پشته سرت داری که میتونی بهش تکیه کنی
مینو که چشم هایش بسته بود و گریه میکرد یون وو اون رو سمته تخت برد و مینو را نشوند رو تخت کنار اش نشست
یون وو: گریه نکن دیگه پیشتم باشه
اشک هایش را با دست هایش پاک کرد
یون وو : دراز بکش باشه نمیزارم کسی بیاد تو این اتاق
مینو با اینکه همش با هق هق کردن گریه میکرد رو تخت دراز کشید یونهی وارد اتاق شد و زود سمته مینو رفت
یون وو بهش اشاره کرد تا سکوت کنه نگرانی از چشم هایش میبارید
مینو پتو را کشید و خودشم رو تخت نشست با دست هایش موهایش را ناز میکرد
یون وو : سعی کن بخوابی پیشی ...... پیشی ملوس من بخواب
کم کم مینو از شدت گریه خواب اش برد
یونهی کنار تخت رو صندلی نشست بود
یونهی : عزیزم چه دردی می‌کشید
یون وو : این همه مدت کنارش بودم ولی نه جلوش ولی دیگه نمیزارم بهش دست بزنن
یونهی: اون به شدت ازت متنفرم
یون وو : اشکالی نداره فقد حالش خوب باشه برام کافیه
از رو تخت بلند شد و بوسی رو پیشانی اش گذاشت
یون وو: بریم یونهی
همراه با یونهی از اتاق خارج شدن
》》》》》》》》》》》》》》
تهیونگ: خب سلام بچه ها راستی مینو کوچولو نیست
گایا : استاد کیم امروز نیومده
تهیونگ کمی نگران شد شاید بخاطر دیشب ناراحت بود ولی اون دختری نبود که برایه چیزی الکی نیاد مدرسه
تهیونگ: بهش زنگ زدی ؟
گایا: آره استاد زنگ زدم اما جواب نمیده با هم دعوا کردیم نکنه دیگه نیاد
سوکهون: این چیزه خوبی نیست که نیومده
گایا : آره درسته خیلی نگرانشم
دیدگاه ها (۱)

استاد کیم پارت ۲۹تا تمام شدن کلاس گایا داشت دیونه میشد همین ...

(استاد کیم )پارت ۲۷زندگیم هستی که اینقدر دوست دارم نمیتونم ا...

(استاد کیم )پارت ۲۶تهیونگ: چرا قهری کردی ها مینو : استاد ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط