استاد کیم

استاد کیم
پارت ۲۹

تا تمام شدن کلاس گایا داشت دیونه میشد همین که زنگ خورد گایا زود بلند شد
سوکهون: صبر کن منم میام باهم بریم
گایا : چی نه اگه آقا لی ترو ببینه مینو رو دعوا میکنه
سوکهون: آما نگرانشم
گایا: باشه بریم
گایا و سوکهون بلند شدن که برن تهیونگ با عجله و نگرانی گفت
تهیونگ : گایا جان به من خبر بده باشه اگه هر اتفاقی اوفتاد باشه
گایا : ب...باشه استاد
گایا همراه با سوکهون رفتن سمته خونه مینو

》》》》》》》》》》》》

با سردرد بیدار شد رو تخت نشست
مینو .... میگن درد رو پدر و مادر خوب میکنن دردی که فرزند داره رو پدر و مادر از بین میبرن اما ماله من برعکسه
مینو یهویی شروع به خندیدن کرد با دست اش موهایش‌را چنگ زد
مینو ... چرا من زندم چرا آخه چرااااااااا خداااااااا
یهویی جلو چشم هایش استاد اش را دید
مینو : تو اینجا چجوری اومدی
استاد کیم رو تخت روبه رو اش نشست
تهیونگ : اینو ولش کن بگو ببینم چرا موهات رو اینجوری گرفتی
مینو بغض تو گلو اش اذیت اش میکرد و راهش کرد به بیرون گریه هایش شروع شدن
مینو : منو .....کتک زدن..... سر هیچی
تهیونگ : این باعث نمیشه که تو بخواهی موهات رو بکنی
دستی به موهای مینو کشید
مینو : چرا .....اینقدر ....به فکره.... تو هستم
استاد کیم یهویی محو شد
مینو با صدا بلند داد زد
مینو : استاد ... استاددددددد .... بازم تو افکارم بودی آره
اشک هایش جاری رو صورت اش شد چرا اینقدر تنها بود چرا اینقدر به استاد کیم اهمیت میداد

》》》》》》》》》》》》
اجوما درو باز کرد و گایا و سوکهون وارد عمارت شدن یونهی اومد و گفت
یونهی : اجوما کی.....بچه ها اینجا چیکار میکنید
گایا: مینو نگرانش بودیم
یونهی : بیایین تو داداشم نیست
گایا و سوکهون سمته سالون رفتن و به مادر مینو سلام دادن و رو مبل نشستن
خانم لی : چرا اومدین
گایا : نگران مینو......
خانم لی : اون خوبه چی میخورین
دیدگاه ها (۳)

(استاد کیم )پارت ۳۰سوکهون: نیومدیم چیزی بخوریم فقد می‌خواهیم...

استاد کیم پارت ۳۱یون وو : سلام یون وو هستم برادره مینو مینو ...

استاد کیم پارت ۲۸یون وو : چرا لج میکنی مینو که گریه میکرد سک...

فیک(خواهر ناتنی من) پارت ۹

♡My goddess⁦♡part ۲۴زود خودمو جم و جور کردم که مادر هیوجین و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط