اشی او مال من می شد و من

ڪاشڪی او مال من مـی شد و من
تا نفـس دارم فـدایـش مـی شـدم

ڪاشڪی او نغمـه خوانم مـی شد و
مـن همیشـه هم صدایـش مـی شـدم

ڪاشڪـی ایی فاصلــه هرگـز نبـود
من ڪنارش بـودم و شـور و امیــــد

اے خـداے من تو شـاهد بوده اے
عــاشقــش بودم ولی مـن را ندیـد

عــاشقــش بـودم ولـی مـن را ندیـد...
دیدگاه ها (۱)

دیشب ﻫﺮﭼﯽ ﺯﻧـــــﮓ ﺯﺩﻡ ﮔﻮﺷﯿـــﺸﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ...ﻣﯿﺨﻮﺍﺳــــﺘﻢ ﺑ...

ایـــنــــڪــــہ یــؤاشــــڪـــے בلـــتــــنگ بــاشــےخــیــ...

سخت بود نگه داشتنش...وقتی چمدان به دست جلوی در ایستاده بود.....

یک شبی مجنون... هوایی می شودعاشق یک قصه... جایی می شودمینویس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط