کوک اتفاقا بیشتر از همیشه خوبم

کوک اتفاقا بیشتر از همیشه خوبم
ات ولی من نمیتونم
کوک نمی‌خوای با من ازدواج کنی
ات نه من فقط برده شمام
کوک باشه
چند روز بعد
ویو آت
مثل قبلنا زندانی ارباب بودم ولی اصلا نشون نمیدادم که ناراحتم صبح ساعت ۸ صبحانه ارباب و بردم رفتم در زدم این روزا پ..ر..ی..و..د

کوک بیا تو
ات س..سلام ارباب( مشخص بود حالش بده)

کوک سلام،حالت خوبه ات؟
ات ب..بله
یکم به دلم نگاه کرد
کوک پ...ر...ی...و...د..ی؟
خیلی خجالت کشیدم سرمو انداختم پایین
کوک برو استراحت کن
ات نه مشکلی نیست قبلنا هم موقعی که پ.د بودم کار میکردم
کوک چی گفتی عصبی
ات فکر نمی‌کردم مهم باشه
کوک چرا مهمه برو تو اتاقت استراحت
ات
پارت بعد تو کامنتا
دیدگاه ها (۶)

پارت بعد نماز میخونن نمیتونم واضح بگم اس.مات نمینویسم پارت ب...

چند روز بعدویو آتداشتم حیاط و جارو میزدم که حالت تحوع گرفتم ...

کوک برگرد شهرات نمیخوام کوک پس میخوای برده من باشیات ارهکوک ...

بچه ها به نظرتون وقتی این فیک تموم شد فصل دومش و بزارم چون ی...

پارت ۱۹

حس های ممنوعه ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط