*** ابولؤلؤ کیست و چرا عمر را کشت؟***
*** ابولؤلؤ کیست و چرا عمر را کشت؟***
شجاع الدین فیروز ابولولو کیست ؟
نام اصلی آن بزرگوار پیروز نهاوندی (فیروز نهاوندی) و کنیه اش ابولولو است به علت داشتن دختری بنام مروارید که اعراب به او (لؤلؤ) میگفتند و از این روی فیروز نهاوندی نزد اعراب به ابولولو مشهور گردیده بود. اما هم اکنون نیز عرب ها او را ابولوءلوءه می خوانند . و لقبش شجاع الدین و یا در نزد بعضی بابا شجاع الدین معروف بوده است و این به سبب شجاعت منحصر به فرد وی درآن اقدام بزرگ بوده است . اصلیت وی ایرانی و زادگاهش شهر نهاوند بوده است .
ابولولو هنر و حرفه آهنگری خود را به خدمت گرفت و خنجری دو سر که قبضه آن در وسط قرار داشت ، تهیه نمود . تا اینکه بنابر قول صحیح و مشهور در نزد شیعه ، در سحرگاه روز دوشنبه 9 ربیع الاول سال 23 هجری در حالیکه عمربن خطاب تازیانه بدست در حال امر کردن نماز گزاران بود که صفوف خود را منظم نمایند ، خود را به وی رسانده و با سه ضربه کاری شکم خلیفه را تا خاصره او شکافت و در حالیکه عده ای از نزدیکان و اطرافیان عمربن خطاب قصد دستگیری و حمله به او را داشتند با زخمی کردن 13 نفر دیگر از آنان از محل حادثه گریخت . و عمر بعد از آنکه 3 روز در بستر افتاده بود در سن 60 سالگی به سوی جهنم بال گشایید و از دنیا رفت .
بعد از گریختن جناب ابولولو از مکان وقوع واقعه در مسیر راه خود را به امیرالمومنین علی بن ابیطالب رسانیده و به محض مواجهه با حضرت که بر درب منزل نشسته بود ،
عرض می کند "
مولای من ! شکم آن شخص را پاره کردم . یعنی در حقیقت اشاره به همان نفرین حضرت زهرا می نماید که از خداوند خواسته بود که شکم عمر را پاره کند .
و حضرت با شنیدن این خبر به یاد مصائب بی بی دو عالم حضرت زهرا افتادند و ضمن بکاء و گریه شدیدی فرمودند :
"ای کاش امروز دختر رسول خدا زنده می بودند و این خبر را می شنیدند ."
شجاع الدین فیروز ابولولو کیست ؟
نام اصلی آن بزرگوار پیروز نهاوندی (فیروز نهاوندی) و کنیه اش ابولولو است به علت داشتن دختری بنام مروارید که اعراب به او (لؤلؤ) میگفتند و از این روی فیروز نهاوندی نزد اعراب به ابولولو مشهور گردیده بود. اما هم اکنون نیز عرب ها او را ابولوءلوءه می خوانند . و لقبش شجاع الدین و یا در نزد بعضی بابا شجاع الدین معروف بوده است و این به سبب شجاعت منحصر به فرد وی درآن اقدام بزرگ بوده است . اصلیت وی ایرانی و زادگاهش شهر نهاوند بوده است .
ابولولو هنر و حرفه آهنگری خود را به خدمت گرفت و خنجری دو سر که قبضه آن در وسط قرار داشت ، تهیه نمود . تا اینکه بنابر قول صحیح و مشهور در نزد شیعه ، در سحرگاه روز دوشنبه 9 ربیع الاول سال 23 هجری در حالیکه عمربن خطاب تازیانه بدست در حال امر کردن نماز گزاران بود که صفوف خود را منظم نمایند ، خود را به وی رسانده و با سه ضربه کاری شکم خلیفه را تا خاصره او شکافت و در حالیکه عده ای از نزدیکان و اطرافیان عمربن خطاب قصد دستگیری و حمله به او را داشتند با زخمی کردن 13 نفر دیگر از آنان از محل حادثه گریخت . و عمر بعد از آنکه 3 روز در بستر افتاده بود در سن 60 سالگی به سوی جهنم بال گشایید و از دنیا رفت .
بعد از گریختن جناب ابولولو از مکان وقوع واقعه در مسیر راه خود را به امیرالمومنین علی بن ابیطالب رسانیده و به محض مواجهه با حضرت که بر درب منزل نشسته بود ،
عرض می کند "
مولای من ! شکم آن شخص را پاره کردم . یعنی در حقیقت اشاره به همان نفرین حضرت زهرا می نماید که از خداوند خواسته بود که شکم عمر را پاره کند .
و حضرت با شنیدن این خبر به یاد مصائب بی بی دو عالم حضرت زهرا افتادند و ضمن بکاء و گریه شدیدی فرمودند :
"ای کاش امروز دختر رسول خدا زنده می بودند و این خبر را می شنیدند ."
۲.۰k
۲۱ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.