رزسیاه من

#رزسیاه من🥀🩸

پارت 14

ویو ات

پنج سال از اون موقع میگذره...

بورام مث من انسان بود و جونگ هون خون آشام

خیلی بچه های کیوتین

کوک از قبل بیشتر دوسم داره

داشتیم غذا میخوردیم که من حالم بد شد

سریع رفتم دستشویی...

کوک: ات حالت خوبه؟

ات: اره...من خوبم

کوک: نمیشه...لباساتو بپوش بریم بیمارستان

ات: گفتم که حالم....

«کوک حرفشو قط کرد»

کوک: همینی که هس

رفتیم بیمارستان

دکی: تبریک میگم(لبخند)

ات و کوک: چرا

دکی: همسرتون حاملس

کوک:واقعن(ذوق)

دکی: بله پسرم

ویو کوک

دوسال گذشت

پسرمون به دنیا اومد

اسمشو گذاشتیم فیلیکس(فیلیکس استری کیدز نی)

فیلیکس: آپا من چجولی به دنیا اومدم(لحن بچه گونه)

کوک: خبب پسرم...

ات: ما دعا کردیم و خدا سه تا بچه ی خوشگل بهمون داد(لبخند)

بورام: اومااا ببین جونگ هون اذیتم میکنه

جونگ هون: نهههه دروغ میگههه

کوک و ات:(خنده)

ویو کوک

زندگیه خیلی خوبی داشتیم

بورام و جونگ هون دیگه 7 سالشونه

فیلیکسم 2 و نیم سالشه

و خلاصه به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردیم...

بچه ها من این فیکو زود تموم کردم چون میخاستم یکی دیگه بنویسم ولی ایده ای ندارم اگه درخاستی دارین بگین

لایکو کامنت یادتون نره 🤎✨🍓
دیدگاه ها (۳)

ولی قسمت نهم خدا بود:) 🪐🦋

کیفر و جی💕تا وقتی فیک درخاستی نگین از جواهر بخش ای فعالیت می...

#رزسیاه من🥀🩸پارت13ویو اتیه ماه گذشت... کوک همیشه مراقبمه..خی...

بچه ها میخام فیک رز سیاه من رو تموم کنم تا اونموقع فیک درخاس...

عشق ممنوع

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط