پارت چهار
_ بیا و خوبی کن
بعد از اتاق رفت
+ هعی رفتم حیاط تا قدم بزنم
یک دختر دیدم که داشت به سمتم میومد
/ پس عروسمون تویی ، وایی خدا قیافشو تو چقد خوشگلی(تو کاور اون چشم و ناخن و لب برای ا.ت هس)
+ ممنون
+ شما ک..
/ من خواهر یونگی هستم لینا
+ خوشبختم
/ منم ،میای باهم دوست شیم
+ حتما
زدم به شونش
/ ول کن بابا انقد رسمی نباش
+ ااا باشه
بعد با ابپاش کنار گل ها خیسش کردم
/ خودت شروع کردی
نیم ساعت بود داشتیم می دویدیم و هم رو خیس می کردیم
بالای در یه سطل اب گذاشتم که لینا اومد خیس شه
درباز شد و سطل افتاد رو سر یکی
که لینا از پشت بوته ها در اومد و روم اب پاشید
+ ا..اگه تو اینجایی پس اون کیه
/ کی کیه اوووو
یونگی بود که عین موش اب کشیده شده بود
لینا هم پهن زمین شده بود از خنده
+ ب..ببخشید (سعی در نخندیدن)
_ ا.تتتتتتتتت
/ وای داداش چه خوشگل شدیییی(منجر شدن از خنده)
منم خندم گرفت
+ وایی ....ببخشید ...اما ....خیلی خنده دار شدییی(نقطه چین ها داره میخنده)
_ ا.ت و لینا بیاین اتاق منننن
/ اوه اوه اوه ولی ا.ت خوب خیسش کردیا
زدیم قدش
_ گفتم بیایننن
رفتیم اتاق یونگی
_ شما دوتا دست به یکی می کنید من رو خیس کنیدددد
/ داداش می خواست من رو خیس کنه تو اومدی هرهرهر
_ برید بیرون لباسام رو عوض کنم
رفتیم بیرون
/ ا.ت اون سربازه که خوابه رو می بینی
+ اره
/ اون همیشه خوابه بیا بریم من رو صورتش نقاشی می کشم تو وایسا کسی نیاد
+ اوکیه
لینا رفت و برای نگهبانه سیبیل کشید
نگهبانه بیدار شد ما هم در رفتیم
(همه ی نگهبانا با. نشون میدم)
. اخیش خوب خوابیدما
. خنده
. چیشده
. وایی خودتو دیدی
_ ... بیا (حالا شما یه اسمی بزارید)
. بله سرورم
_ این چه وضعیه برو صورتت رو بشور خیر سرت نگهبانی
. چشم سرورم
ا.ت و لینا که تا الان منفجر شدن از خنده
+ وایی خدا قیافشو دیدی خنده
/ ارهههه خنده
_ ا.ت و لینا بیاید اینجا
+ بله
_ این چه بلایی بود سر نگهبان بدبخت اوردید
+ خدایی خوشگل شد
/ اره داداش قیافشو دیدی
یونگی ویو#
یکی از نگهبانا رو صدا کردم وقتی اومد صورتش نقاشی شده بود و سیبیل داشت بهش گفتم بره صورتش رو بشوره بالا رو نگاه کردم دیدم ا.ت و لینا دارن می خندن
وقتس ازشون پرسیدم گفتن خوشگل شدکه
ولی ا.ت خیلی بامزس از وقتی اومده لینا همش داره میخنده
_ هوفف با شما دوتا چیکار کنم
+ جیغغغغ لیناا
/ چیشدهه
+ لاکم پریدددد
/ ببینم وایییییییی بریم درستش کنم
_ می شنوین چی میگم
/ الان هیچی مهم تر از لاک نیستتتت یونگی بفهممم
_ واقعا شما دخترا عجیبید
بعد از اتاق رفت
+ هعی رفتم حیاط تا قدم بزنم
یک دختر دیدم که داشت به سمتم میومد
/ پس عروسمون تویی ، وایی خدا قیافشو تو چقد خوشگلی(تو کاور اون چشم و ناخن و لب برای ا.ت هس)
+ ممنون
+ شما ک..
/ من خواهر یونگی هستم لینا
+ خوشبختم
/ منم ،میای باهم دوست شیم
+ حتما
زدم به شونش
/ ول کن بابا انقد رسمی نباش
+ ااا باشه
بعد با ابپاش کنار گل ها خیسش کردم
/ خودت شروع کردی
نیم ساعت بود داشتیم می دویدیم و هم رو خیس می کردیم
بالای در یه سطل اب گذاشتم که لینا اومد خیس شه
درباز شد و سطل افتاد رو سر یکی
که لینا از پشت بوته ها در اومد و روم اب پاشید
+ ا..اگه تو اینجایی پس اون کیه
/ کی کیه اوووو
یونگی بود که عین موش اب کشیده شده بود
لینا هم پهن زمین شده بود از خنده
+ ب..ببخشید (سعی در نخندیدن)
_ ا.تتتتتتتتت
/ وای داداش چه خوشگل شدیییی(منجر شدن از خنده)
منم خندم گرفت
+ وایی ....ببخشید ...اما ....خیلی خنده دار شدییی(نقطه چین ها داره میخنده)
_ ا.ت و لینا بیاین اتاق منننن
/ اوه اوه اوه ولی ا.ت خوب خیسش کردیا
زدیم قدش
_ گفتم بیایننن
رفتیم اتاق یونگی
_ شما دوتا دست به یکی می کنید من رو خیس کنیدددد
/ داداش می خواست من رو خیس کنه تو اومدی هرهرهر
_ برید بیرون لباسام رو عوض کنم
رفتیم بیرون
/ ا.ت اون سربازه که خوابه رو می بینی
+ اره
/ اون همیشه خوابه بیا بریم من رو صورتش نقاشی می کشم تو وایسا کسی نیاد
+ اوکیه
لینا رفت و برای نگهبانه سیبیل کشید
نگهبانه بیدار شد ما هم در رفتیم
(همه ی نگهبانا با. نشون میدم)
. اخیش خوب خوابیدما
. خنده
. چیشده
. وایی خودتو دیدی
_ ... بیا (حالا شما یه اسمی بزارید)
. بله سرورم
_ این چه وضعیه برو صورتت رو بشور خیر سرت نگهبانی
. چشم سرورم
ا.ت و لینا که تا الان منفجر شدن از خنده
+ وایی خدا قیافشو دیدی خنده
/ ارهههه خنده
_ ا.ت و لینا بیاید اینجا
+ بله
_ این چه بلایی بود سر نگهبان بدبخت اوردید
+ خدایی خوشگل شد
/ اره داداش قیافشو دیدی
یونگی ویو#
یکی از نگهبانا رو صدا کردم وقتی اومد صورتش نقاشی شده بود و سیبیل داشت بهش گفتم بره صورتش رو بشوره بالا رو نگاه کردم دیدم ا.ت و لینا دارن می خندن
وقتس ازشون پرسیدم گفتن خوشگل شدکه
ولی ا.ت خیلی بامزس از وقتی اومده لینا همش داره میخنده
_ هوفف با شما دوتا چیکار کنم
+ جیغغغغ لیناا
/ چیشدهه
+ لاکم پریدددد
/ ببینم وایییییییی بریم درستش کنم
_ می شنوین چی میگم
/ الان هیچی مهم تر از لاک نیستتتت یونگی بفهممم
_ واقعا شما دخترا عجیبید
۷.۱k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.