تک پارتی از تهی
هووووف بالاخره تموم شد
نگاه کلی به نقاشیش کرد و از خوب بودنش خودشو تحسین کرد...کمرشو کش و قوس داد تا خستگیش در بره و دوباره نگاهی بهش انداخت...
چهره ی پسری که چند وقتی بود عاشقش شده بود...
پسر گنگ کلاسشون که بهش اعتراف کرده بود و الان دوست پسر جذابش بود...
یهو نفسای داغشو حس کردم
+:بیبی گرلم چه کردهه....منم باید واسه اینکه ثابت کنم نقاشیتو بکشم؟ولی بهتره نکشم که کتک میخورم...
با خنده حرفاشو میزد و تیکه آخرو کیو گفت و لباشو غنچه کرد
_:ن تهته من همین که هست ثابت شده...♡
نگاه کلی به نقاشیش کرد و از خوب بودنش خودشو تحسین کرد...کمرشو کش و قوس داد تا خستگیش در بره و دوباره نگاهی بهش انداخت...
چهره ی پسری که چند وقتی بود عاشقش شده بود...
پسر گنگ کلاسشون که بهش اعتراف کرده بود و الان دوست پسر جذابش بود...
یهو نفسای داغشو حس کردم
+:بیبی گرلم چه کردهه....منم باید واسه اینکه ثابت کنم نقاشیتو بکشم؟ولی بهتره نکشم که کتک میخورم...
با خنده حرفاشو میزد و تیکه آخرو کیو گفت و لباشو غنچه کرد
_:ن تهته من همین که هست ثابت شده...♡
۳۸.۵k
۰۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.