پارت 8
پارت 8
تهیونگ. من باید برم....جیمین مراقبش باش
جیمین.من پرستار بچه نیستم
میا.یاااااااااا من بچه نیستم
تهیونگ.بای
جیمین.خب حالا چیکار کنیم
میا.فیلم نگاه کنیم
جیمین.اری.....فوتبال داره
میا.عزیزممم ...کیدراما مورد علاقم داره پخش میشه
جیمین.کنترلو بده به من
میا.نمیخواممم....فیلم مورد علاقم
جیمین.الان فوتبال تموم میشهههه
شب
تهیونگ.*بعد اون بحثی که با جکسون داشتم باید میرفتم پیشش تا قضیه رو حل و فصل کنم اما انگار اون پول براش مهمتر بود*
جکسون.ته لطفا میدونی چقدر میتونی از اون درامد کسب کنی
تهیونگ.سرمو به درد اوردی
جکسون.با خیلیا در موردش حرف زدم عکسشو نشونشون دادم
تهیونگ.تو چه غلطی کردی(عصبی)
جکسون.باورم نمیشه کیم تهیونگ بیرحم ما الان به فکر یک دختر پست شده
تهیونگ* دیگه توهیناشو تحمل نکردم رفتم جلو از یقش گرفتم* اون دختر پست جزوی از دارایی هامه ....حق نداری چیزی که مال منه رو بازیچه خودت کنی دفعه دیگه رفاقتمونو نگاه نمیکنم
جکسون. به اشتباهت پی میبری*پوزخند*
تهیونگ.اون عکس رو هم پاک کن .... فهمیدی*یقشو ول کردم و با عصبانیت درو کوبوندم سوار ماشین شدم.....وقتی اینقدر عصبانی میشدم پاتوقم بار و کلابا بود اما الان....فقط میخوام میا رو ببینم ...اما چه اتفاقی افتاده اون فقط یه هفتست که میشناسمش چجوری اینقدر واسم عزیز شده....اون فرق داره این حس وجودم و نمیخوام پس بزنم فقط ایندفعه فرق داره قلبم بهم میگه که اون خاصه و مغزم میگه باید ازش محافظت کنم ....میخوام هرطور شده اونو کنار خودم نگه دارم نه واسه کار برای اینکه احساس خفگی میکنم وقتی ازم دور باشه
با ذهنم کلنجار میرفتم کلید و انداختم با خودم گفتم که حتما جیمین و میا خوابیدن با باز کردن در وارد شدم و با چیزی که دیدم چشم هام چهار تا شد
میا. جیمین وزغه جنگلی کنترلو بدههههه
جیمین.وز...وزغ...از تو ماهیتابه زنگ زده بهترم
میا.الان که فوتبال تموم سد کنترل....*برگشتم سمتش که با چشمای بهت زده به در زل زده بود و پارچ ابش ریخته بود روی زمین برگشتم که ببینم چی شکش کرده که منم با مواجه شدن قیافه تهیونگ بالشتم و انداختم زمین که پرهاش دراومد و توی هوا پخش شد*
جیمین.بدبخت شدیم
میا.گور خودمو کندم
تهیونگ. من باید برم....جیمین مراقبش باش
جیمین.من پرستار بچه نیستم
میا.یاااااااااا من بچه نیستم
تهیونگ.بای
جیمین.خب حالا چیکار کنیم
میا.فیلم نگاه کنیم
جیمین.اری.....فوتبال داره
میا.عزیزممم ...کیدراما مورد علاقم داره پخش میشه
جیمین.کنترلو بده به من
میا.نمیخواممم....فیلم مورد علاقم
جیمین.الان فوتبال تموم میشهههه
شب
تهیونگ.*بعد اون بحثی که با جکسون داشتم باید میرفتم پیشش تا قضیه رو حل و فصل کنم اما انگار اون پول براش مهمتر بود*
جکسون.ته لطفا میدونی چقدر میتونی از اون درامد کسب کنی
تهیونگ.سرمو به درد اوردی
جکسون.با خیلیا در موردش حرف زدم عکسشو نشونشون دادم
تهیونگ.تو چه غلطی کردی(عصبی)
جکسون.باورم نمیشه کیم تهیونگ بیرحم ما الان به فکر یک دختر پست شده
تهیونگ* دیگه توهیناشو تحمل نکردم رفتم جلو از یقش گرفتم* اون دختر پست جزوی از دارایی هامه ....حق نداری چیزی که مال منه رو بازیچه خودت کنی دفعه دیگه رفاقتمونو نگاه نمیکنم
جکسون. به اشتباهت پی میبری*پوزخند*
تهیونگ.اون عکس رو هم پاک کن .... فهمیدی*یقشو ول کردم و با عصبانیت درو کوبوندم سوار ماشین شدم.....وقتی اینقدر عصبانی میشدم پاتوقم بار و کلابا بود اما الان....فقط میخوام میا رو ببینم ...اما چه اتفاقی افتاده اون فقط یه هفتست که میشناسمش چجوری اینقدر واسم عزیز شده....اون فرق داره این حس وجودم و نمیخوام پس بزنم فقط ایندفعه فرق داره قلبم بهم میگه که اون خاصه و مغزم میگه باید ازش محافظت کنم ....میخوام هرطور شده اونو کنار خودم نگه دارم نه واسه کار برای اینکه احساس خفگی میکنم وقتی ازم دور باشه
با ذهنم کلنجار میرفتم کلید و انداختم با خودم گفتم که حتما جیمین و میا خوابیدن با باز کردن در وارد شدم و با چیزی که دیدم چشم هام چهار تا شد
میا. جیمین وزغه جنگلی کنترلو بدههههه
جیمین.وز...وزغ...از تو ماهیتابه زنگ زده بهترم
میا.الان که فوتبال تموم سد کنترل....*برگشتم سمتش که با چشمای بهت زده به در زل زده بود و پارچ ابش ریخته بود روی زمین برگشتم که ببینم چی شکش کرده که منم با مواجه شدن قیافه تهیونگ بالشتم و انداختم زمین که پرهاش دراومد و توی هوا پخش شد*
جیمین.بدبخت شدیم
میا.گور خودمو کندم
۳.۲k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.