در اتاقو باز کرد
در اتاقو باز کرد
واوووو (عکس گذاشتم)
جیمین:اقای کانگ(مدیر برنامه)گفتش با وسایل دخترونه حال نمیکنی پس یه اتاق با دکور سیاه قلم چینی (اسم مدلس)اماده کردن
ممنون راستی میتونی ایون می صدام کنی
جیمین: تو هم مارو عین داداشت بدون (هعیی چرا من شمارو عین داداشام ندونم😔البته روز اولی با یکیتون ازدواج میکردم:} سخنی از نویسنده) شب بخیر
شب بخیر
رفتم تو اتاق و لباسامو داخل رخت کن گذاشتم
صدای در زدن اومد رفتم درو باز کردم
هوپی:ایون می پایین داریم غذا میخدریم اگا میخوای بیا
او باشه لباس عوض کنم میام
اومدم از لباس هایی که جینا برام گرفته بود بپوشم
یااا جیناااا چرا همشون تاپ شلوارکک؟؟؟
یکی که نسبت به اونیکی ها بهتر بودو پوشیدم
(عکس دوم)از پله ها اروم اومدم پایین
کمی خجالت اور بود که تنها دختر این جمع باشم
انیوگگ
بقیه :بیا بشین
نامجون:چی دوست داری بخوری مرغ دوکبوکی نودل...
ام ممنون من فقط سالاد میخورم
وی:از غذا ها خوشت نمیاد
نه غذا های مورد علاقمن فقط من باید وزن کم کنم
جیمین:ولی تو که لاغری
نه من باید پنج کیلو کم کنم
جبمین:ولی تو که شکمت تخته
<آیششش جینا من تورو میکشم این لباس انقد بازه انگار بدنمو تو ویترین گذاشتم>
اره تخته ولی وزنم ۵۵ باید کم کنم تا ۵۰
هوپی:تو این سن ۵۰ برات کم نیست؟
همتون قطعا رژیم داشتید و خب به بدن دل خواهتون رسیدین ولی تو خانم ها خیلی حساسن رییس گفته
همون لحظه مدیر برنامه زنگ زد
بله اقای کانگ●
خانم لی داخل بزنامه غذای امشبتون چیزی نیست●
چی حتی سالاد؟؟؟●
بله خواهشا این چند روز تحمل کنید●
باشه ممنون که اطلاع دادید●
خانم لی اعضا کنارتونن؟●
بله●
میشه بزارید رو بلند گو باید یچیزی بگم●
""گذاشتن رو بلند گو""
خوب گوش کنید یه مهمونی گروهی هستش رییس تدارک دیده تا میتونید به خودتون برسید گروه های معروف کیپاپ هست راستی خانم لی شما هم سعی کنید یک لباسی که تقریبا با اعضا سته بپوشید و اینکه خانم لی●
یادم رفت از بلند گو بردارم فقط صداشو کم کرده بودم و فک کردم بقیه نمیشنون
خانم لی حتی قهوه و نوشیدنی های دیگه جز اب نمیتونید بخورید●
او باشه حواسم هست●
قطع کردم سرم بلند کردم دیدم یه جو سنگینی گرفته شده و فقط جونگ کوکه داره غذا میخوره
چیشده؟؟
نامجون:مطمئنی میتونی این رژیمو تحمل کنی؟
شوگا:اره اخه تا یه هفته فقط اب؟؟؟
جیمین: به نظرم یکم کلم بخور فک نکنم مشکلی باشه
من خوبم این چیزی نیست نگران نباشید
راستی برای مهمونی قراره چی بپوشین؟
وی: کت و شلوار دیگه مگه نه؟
نامجون: اره یه کت و شلوار مشکی
چشام گشاد شد
نامجون: چیزی شده؟
و بله اینجا بود که کابوسم شروع شد...
لباس مجلسی و دشمنم پاشنه بلند...
واوووو (عکس گذاشتم)
جیمین:اقای کانگ(مدیر برنامه)گفتش با وسایل دخترونه حال نمیکنی پس یه اتاق با دکور سیاه قلم چینی (اسم مدلس)اماده کردن
ممنون راستی میتونی ایون می صدام کنی
جیمین: تو هم مارو عین داداشت بدون (هعیی چرا من شمارو عین داداشام ندونم😔البته روز اولی با یکیتون ازدواج میکردم:} سخنی از نویسنده) شب بخیر
شب بخیر
رفتم تو اتاق و لباسامو داخل رخت کن گذاشتم
صدای در زدن اومد رفتم درو باز کردم
هوپی:ایون می پایین داریم غذا میخدریم اگا میخوای بیا
او باشه لباس عوض کنم میام
اومدم از لباس هایی که جینا برام گرفته بود بپوشم
یااا جیناااا چرا همشون تاپ شلوارکک؟؟؟
یکی که نسبت به اونیکی ها بهتر بودو پوشیدم
(عکس دوم)از پله ها اروم اومدم پایین
کمی خجالت اور بود که تنها دختر این جمع باشم
انیوگگ
بقیه :بیا بشین
نامجون:چی دوست داری بخوری مرغ دوکبوکی نودل...
ام ممنون من فقط سالاد میخورم
وی:از غذا ها خوشت نمیاد
نه غذا های مورد علاقمن فقط من باید وزن کم کنم
جیمین:ولی تو که لاغری
نه من باید پنج کیلو کم کنم
جبمین:ولی تو که شکمت تخته
<آیششش جینا من تورو میکشم این لباس انقد بازه انگار بدنمو تو ویترین گذاشتم>
اره تخته ولی وزنم ۵۵ باید کم کنم تا ۵۰
هوپی:تو این سن ۵۰ برات کم نیست؟
همتون قطعا رژیم داشتید و خب به بدن دل خواهتون رسیدین ولی تو خانم ها خیلی حساسن رییس گفته
همون لحظه مدیر برنامه زنگ زد
بله اقای کانگ●
خانم لی داخل بزنامه غذای امشبتون چیزی نیست●
چی حتی سالاد؟؟؟●
بله خواهشا این چند روز تحمل کنید●
باشه ممنون که اطلاع دادید●
خانم لی اعضا کنارتونن؟●
بله●
میشه بزارید رو بلند گو باید یچیزی بگم●
""گذاشتن رو بلند گو""
خوب گوش کنید یه مهمونی گروهی هستش رییس تدارک دیده تا میتونید به خودتون برسید گروه های معروف کیپاپ هست راستی خانم لی شما هم سعی کنید یک لباسی که تقریبا با اعضا سته بپوشید و اینکه خانم لی●
یادم رفت از بلند گو بردارم فقط صداشو کم کرده بودم و فک کردم بقیه نمیشنون
خانم لی حتی قهوه و نوشیدنی های دیگه جز اب نمیتونید بخورید●
او باشه حواسم هست●
قطع کردم سرم بلند کردم دیدم یه جو سنگینی گرفته شده و فقط جونگ کوکه داره غذا میخوره
چیشده؟؟
نامجون:مطمئنی میتونی این رژیمو تحمل کنی؟
شوگا:اره اخه تا یه هفته فقط اب؟؟؟
جیمین: به نظرم یکم کلم بخور فک نکنم مشکلی باشه
من خوبم این چیزی نیست نگران نباشید
راستی برای مهمونی قراره چی بپوشین؟
وی: کت و شلوار دیگه مگه نه؟
نامجون: اره یه کت و شلوار مشکی
چشام گشاد شد
نامجون: چیزی شده؟
و بله اینجا بود که کابوسم شروع شد...
لباس مجلسی و دشمنم پاشنه بلند...
۳.۲k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.