ملانصرالدین و دیگ همسایه

.
ملانصرالدین و دیگ همسایه
.
ملانصرالدین از همسایه‌اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.»
دیدگاه ها (۱)

.داماد بیل گیتس!.پدر: پسر میخام برات زن بگیرمپسر:نه

.بیگودی های خواهر کاتبی!.خواهر کاتبی، پرستار دوره جنگ بودندت...

.مجروح.آن قدر از بدنم خون رفته بود که به سختی می توانستم به ...

.اولین روزه بعد روز پدر بعد از یلداتوون مبارک

🔷🔹🔹🔹🔹🔹‍ داستان «عایشه و ملا محمد جان» کپشن‼️👇🏻.. روزی از روز...

در شهر شلوغ و سرد "بی‌رحمی"، مردی میانسال به نام "نوید" زندگ...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط