دو پارتی نامجون

دو پارتی نامجون
خودکار رو تو دستم جا به جا کردم.. سرکلاس دانشگاه.. فکرم مشغول بود.. سلول های مغزم کار نمیکرد.. انگار تحلیل نمیکرد که نباید به مرد جلوش که داشت با صدای بم و رسایی درس رو توضیح میداد فکر میکرد "کیم نامجون"انگار کلمه ی دیگه ای بلد نبودم.. دلم میخواست مغزم رو از صداش, علایقش, هوشش, صداش وقتی که داشت تنهایی تو کلاس برای خودش اهنگ میخوند.. و پشت در کلاس گوشو ایستاده بودی.. وقتی که اومده سلف دانشگاه و برات قهوه گرفت..داشت چیکار میکزد.. فرمون داده و بد دست قلبش.. اونم سر این ادم.. استادش؟ عمرا. خودکار از دستش افتاد.. غل خورد و رفت جلوی استاد ایستاد.. نگاهش با اون چشم های اژدهایی روی خودکار قفل شد خم شد و خودکار رو برداشت موهاش رو پیشونیش ریخته بود.. رنگ چشم و موهاش دیوانه ات کرد 🐨این خودکار کیه؟ 🌸مال.. مال منه استاد 🐨اعا.. مال شماست خانم جئون. . بیا برش دار. گذاشت رو میزش و برگشت سمت تخته ی سبز رنگ و به درس دادنش ادامه داد. از جام بلند شدم پله هارو طی کردم ولی سر دوتا مونده به اخر پام کیر کرد و نزدیک افتادن بودم که یکی از پسرا ی کلاس گرفتم خفته ی پیش بهم اعتراف کرده بود و ردش کردم🐔 خوبی؟ 🌸اره.. خوبم.. ممنون. دستاش رو از کمرم کنار زدم و رفتم سمت میز استاد نگاهی به استاد کردم دستش رو مشت کرده چشماش فرق داره.. بهم نگاهی میکنه و همون طور درس رو توضیح میده خودکار رو برمیدارم و به میت جام برمیگردم. میشنم و ادامه ی جزوه رو مینویسم. نفهمیدم چی شد ساعت دونید و ساعت و دقیقه ی متفاوتی رو بهمون نشان داد🐨خسته نباشید بچه ها جلسه ی بعدی میبنمتون. وسایلم رو جمع کردم بچه ها از کلاس خارج میشدن صداش دوباره پیچید تو گوشم.. انگار اسمم رو صدا میزد🐨 جئون رز لطفا بمونید.. باهاتون کار دارم 🌸چشم.. استاد. باهام چیکار داره؟ کار اشتباهی کردم.. میخواد دعوام کنه؟ نکنن امتحانم رو خراب کردم؟ نکنه بی ادبی ازم سر زده. کیفم رو انداختم ذچدوشم و جلوش قرار گرفتم مانعی به نام میز بینمون بود 🐨مبحثی سخت مه میخوام باهات درمیون بزارم.. خب تا اون جایی که من میدنم شما با کسی در ارتباط نیستین.. نه؟🌸نه استاد.مغزم باید کار کنه.. باید کلمات رو درست کنار هم بچینه 🐨خواستم اگر مایلید..رابطه ای رو باهم بسازیم .. چون من.. شمارو دوست دارم. حسی دوطرفه.. حسی قوی از طرف استاد خشک این دانشگاه.. استاد جوون دانشگاه که داخلی کسی نتونسته مخش رو بزنه.. داره ازم میخواد باهاش باشم 🌸راستش استاد منم به شما علاقه دارم.. حستون دو طرفه اس.. پس.. قبول میکنم 🐨ممنونم رز.. که بهم فرصت دادی.. ممنونتم.. پرنسس. ذوقی از لقبی که از دهن استان درمیومد تو دلم بود.. ار صورت سرخ شدم معلوم بود.. نزدیکم شد.. شعله و گرمای وجودش رو حس کردم
دیدگاه ها (۰)

بازو هایی که دور شونه ام حلقه بود.. چسبیده شدن صورتم به شونه...

hi

hi

hi

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت دوم

رمان جیمین ( سایه عشق پارت ۶)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط