بارون پاییزی اصفهان و من تنها قدم میزنم...

فکر میکردم امسال اولین بارون پاییزی که بزنه شونه به شونه تو توی بارون قدم میزنم...
فکر میکردم امسال بارون که بیاد دیگه من تنها دیوانه عالم نیستم...
تو خیالاتم وقتی از پنجره بیرون رو نگاه میکردم و به تو فکر میکردم گوشیم زنگ میخورد و صدات از پشت گوشی میومد:(( کجایی؟ بپوش دارم میام دنبالت...))
فکر میکردم با اولین بارون پاییزی اولین سرماخوردگی مشترکم رو تجربه میکنم...
اما دنیا نشون داد کلا رابطه خوبی با دیوانه بازیای من نداره...
بیخیال...
اینم میگذره...
ما که بیخیال دنیا شدیم... اما شما اصفهانیا اگه کسی رو دارید که مثل من دیوانه بارونه همین الان زنگ بزنید بهش و بگید میخواین زیر بارون باهاش قدم بزنید...
عمر خیلی کوتاه تر از اینه که برای عاشق نبودن بهانه بیارید...

#تنهایی #عشق
دیدگاه ها (۴۸)

بی من تو در کجای جهانی که نیستی

اینها همه کم لطفی دنیاست عزیزاین شهر مرا با تو نمیخواست عزیز...

دیوانه نیستم

دارم یاد میگیرم

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۳+اون تومیوکا گیو بود😀تموم شد. ف...

میان دو نگاه

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط