فیک تهیونگ پارت ۱
انگار خدا منو برای درد کشیدن افریده
پارت ۱
از دید ا،ت : امروز روز اول مدرسم بود لباسمرو مرتب کردم و سوار سرویسم شد رسیدیم به مدرسه و وقتی پیاد شدم و خواستم برم داخل احساس بدبهم دست داد اینجا مدرسه ی بوسانه و منی که تو سعول بودم رو حتما مسخره میکنن دامنم نسبتا بلند تا زانوم بود رفتم داخل انگار همه سر کلاس بودن یه اقا اومد سمتم گفت : اوه دوشیزه لی متاسفم که وقت با ارزشتونو تلف کردم . بعد از حرفش دستمو بوسید گفتم : اوه سلام مستر کیم من تازه اومدم ممنون میشم که کلاسمو نشون بدید . که به سمت کلاس بردم و در زد و رفت یه دقیقه از این حرکتش بدم اومد اخه الان من بگم چی ؟ یهو یکی گفت بفرمایید درو باز کردم و رفتم داخل به خانم روبه روم سلام کردم و گفتم : سلام من لی ا.ت هستم دانش اموز انتقالی امیدوارم که سال خوبیو با هم داشته باشیم و بعدش نصفه تعظیم کردم گفتم : میشه بهم بگید کجا بشینم ؟ یهو به میزی که جلوی خوش خالی بود اشاره کرد رفتم نشستم.معلم داشت ادبیات کره ای درس میداد ( مثل ادبیات فارسی خودمون) زنگ استراحت خورد یهو احساس کردم لای پام خیسه دامنم سورمه ای بود واسه همین نمتونستم بفهمم چی ریخته روم یواش بلند شدم و نگاه صندلیم کردم وایی نه من پریود شدم یهو ترس برم داشت امروز بخاطر اینکه سرویسم زود اومد یادم رفت پد بردارم یه دستمال کاغذی تو جیبم داشتم باهاش صندلیو تمیز کردم یهو چند نفر اومدن دورم بوی خون میدادم . یکی از اون دخترا گفت سلام میتونم بپرسم از کجا میای اصلا کامل همه چیزتو بگو یهو یه پسر با چشمایی که انگار اقیانوس ارام اومد نزدیکم اومد پشتم وایساد تعجب کردم یواش گفتم لطفا برو اونطرف گفت میدونم چت شده . هم تعجب کردم و هم خجالت کشیدم دخترارو کنار زدم و رفتم دستشویی یهو اون پسره که چشماش مثل اقیانوس بود دستمو گرفت و گفت هی فراموش کردی اینو ببری نگاه دستش کردم یه حوله بود یواش لاشو باز کردم یه پد بینش بود تا دیدمش چشمام برق زد نگاش کردم و پرسیدم تو چرا از این داری ؟
پارت ۱
از دید ا،ت : امروز روز اول مدرسم بود لباسمرو مرتب کردم و سوار سرویسم شد رسیدیم به مدرسه و وقتی پیاد شدم و خواستم برم داخل احساس بدبهم دست داد اینجا مدرسه ی بوسانه و منی که تو سعول بودم رو حتما مسخره میکنن دامنم نسبتا بلند تا زانوم بود رفتم داخل انگار همه سر کلاس بودن یه اقا اومد سمتم گفت : اوه دوشیزه لی متاسفم که وقت با ارزشتونو تلف کردم . بعد از حرفش دستمو بوسید گفتم : اوه سلام مستر کیم من تازه اومدم ممنون میشم که کلاسمو نشون بدید . که به سمت کلاس بردم و در زد و رفت یه دقیقه از این حرکتش بدم اومد اخه الان من بگم چی ؟ یهو یکی گفت بفرمایید درو باز کردم و رفتم داخل به خانم روبه روم سلام کردم و گفتم : سلام من لی ا.ت هستم دانش اموز انتقالی امیدوارم که سال خوبیو با هم داشته باشیم و بعدش نصفه تعظیم کردم گفتم : میشه بهم بگید کجا بشینم ؟ یهو به میزی که جلوی خوش خالی بود اشاره کرد رفتم نشستم.معلم داشت ادبیات کره ای درس میداد ( مثل ادبیات فارسی خودمون) زنگ استراحت خورد یهو احساس کردم لای پام خیسه دامنم سورمه ای بود واسه همین نمتونستم بفهمم چی ریخته روم یواش بلند شدم و نگاه صندلیم کردم وایی نه من پریود شدم یهو ترس برم داشت امروز بخاطر اینکه سرویسم زود اومد یادم رفت پد بردارم یه دستمال کاغذی تو جیبم داشتم باهاش صندلیو تمیز کردم یهو چند نفر اومدن دورم بوی خون میدادم . یکی از اون دخترا گفت سلام میتونم بپرسم از کجا میای اصلا کامل همه چیزتو بگو یهو یه پسر با چشمایی که انگار اقیانوس ارام اومد نزدیکم اومد پشتم وایساد تعجب کردم یواش گفتم لطفا برو اونطرف گفت میدونم چت شده . هم تعجب کردم و هم خجالت کشیدم دخترارو کنار زدم و رفتم دستشویی یهو اون پسره که چشماش مثل اقیانوس بود دستمو گرفت و گفت هی فراموش کردی اینو ببری نگاه دستش کردم یه حوله بود یواش لاشو باز کردم یه پد بینش بود تا دیدمش چشمام برق زد نگاش کردم و پرسیدم تو چرا از این داری ؟
۵۴.۸k
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.