وقتی میری پیشش باشگاه و...
وقتی میری پیشش باشگاه و...
پارت ۴
ا.ت: من اومدممم...بریم؟
کوک: بریم...تهیونگ تو کاری ندری
تهیونگ: ن
کوک: پ بای..
تهیونگ: بایی
ا.ت: خدافسییی
کوک و ا.ت رفتن
ا.ت: کوکی جونم...
کوک: چی میخوای باز
ا.ت: میشه پیاده بریممم( خودشو لوس کرد)
کوک: نه نمیشه
ا.ت: من که تورو خیلی دوست دارم...تو که عشق منی ... دلت میاد ؟ هوممم
کوک: هوفف باشههه زنگ میزنم بیان این ماشینو ببرن من و توهم پیاده میریم تا خونه ....
ا.ت: مسیییییی
لپ کوک رو محکم بوس کرد
کوک:خیل خب ها حالا خودتو لوس نکن
ا.ت: دوست ندارم اصن ...
روشو کرد اونور ... کوک هم از پشت بغلش کرد
کوک: آجیم گلم قهر کرده .. هومم
ا.ت جواب نداد
کوک: اگ آشتی کنی برات بستنی میگیرم بخوری ها ...
ا.ت: واقعا
کوک: آره خوشگلم چرا نگیرم
ا.ت: باش باهات آشتی میکنم داداشی مننن ....
کوک: آفرین دختر خوب ... حالا همینجا وایسا من زنگ بزنم بسان ماشینو ببرن
ا.ت: باشه
کوک تلفنش تموم شد
کوک: خب خب خانم ا.ت بزن بریم ...
(ویو تهیونگ)
وای دختره چقد کیوت بودددد .... کوک چر نگفته بودی همچین اجی دارییی.... نه تهیونگ آروم باش ... اصنم خوشگل نبود .... اره اصن خوشگل نبود .... یادت رفته ب خودت چ قولی دادی قول دادی دیگ عاشق نشی .... یادت رفت دفعه قبلی ک عاشق شدی گذاشت رفت.... تو هیچوقت اگ خودت هم بخوای عاشق نمیشی....
(پایان ویو تهیونگ )
کوک رف برای ا.ت بستنی گرفت داد بخوره
کوک: بخور که دیگه قرار بریم خونه
ا.ت: کجا بریم خونه قرار شد منو ببری شهر بازی...
(فلش بک به چند ساعت پیش)
ا.ت: کوک اگ من بیام بعدش میبریم شهر بازی؟
کوک: آره میبرمت فق حاضر شو
ا.ت: آخ جونننن
(پایان فلش بک)
کوک: باید این سر و وضع ... بو گند میدیم ... اول میریم حموم بعدش میریم
ا.ت: قول دادیااا
کوک: قول دادم .... حالا بریم .
ا.ت: بریم
..................................................
پارت ۴
ا.ت: من اومدممم...بریم؟
کوک: بریم...تهیونگ تو کاری ندری
تهیونگ: ن
کوک: پ بای..
تهیونگ: بایی
ا.ت: خدافسییی
کوک و ا.ت رفتن
ا.ت: کوکی جونم...
کوک: چی میخوای باز
ا.ت: میشه پیاده بریممم( خودشو لوس کرد)
کوک: نه نمیشه
ا.ت: من که تورو خیلی دوست دارم...تو که عشق منی ... دلت میاد ؟ هوممم
کوک: هوفف باشههه زنگ میزنم بیان این ماشینو ببرن من و توهم پیاده میریم تا خونه ....
ا.ت: مسیییییی
لپ کوک رو محکم بوس کرد
کوک:خیل خب ها حالا خودتو لوس نکن
ا.ت: دوست ندارم اصن ...
روشو کرد اونور ... کوک هم از پشت بغلش کرد
کوک: آجیم گلم قهر کرده .. هومم
ا.ت جواب نداد
کوک: اگ آشتی کنی برات بستنی میگیرم بخوری ها ...
ا.ت: واقعا
کوک: آره خوشگلم چرا نگیرم
ا.ت: باش باهات آشتی میکنم داداشی مننن ....
کوک: آفرین دختر خوب ... حالا همینجا وایسا من زنگ بزنم بسان ماشینو ببرن
ا.ت: باشه
کوک تلفنش تموم شد
کوک: خب خب خانم ا.ت بزن بریم ...
(ویو تهیونگ)
وای دختره چقد کیوت بودددد .... کوک چر نگفته بودی همچین اجی دارییی.... نه تهیونگ آروم باش ... اصنم خوشگل نبود .... اره اصن خوشگل نبود .... یادت رفته ب خودت چ قولی دادی قول دادی دیگ عاشق نشی .... یادت رفت دفعه قبلی ک عاشق شدی گذاشت رفت.... تو هیچوقت اگ خودت هم بخوای عاشق نمیشی....
(پایان ویو تهیونگ )
کوک رف برای ا.ت بستنی گرفت داد بخوره
کوک: بخور که دیگه قرار بریم خونه
ا.ت: کجا بریم خونه قرار شد منو ببری شهر بازی...
(فلش بک به چند ساعت پیش)
ا.ت: کوک اگ من بیام بعدش میبریم شهر بازی؟
کوک: آره میبرمت فق حاضر شو
ا.ت: آخ جونننن
(پایان فلش بک)
کوک: باید این سر و وضع ... بو گند میدیم ... اول میریم حموم بعدش میریم
ا.ت: قول دادیااا
کوک: قول دادم .... حالا بریم .
ا.ت: بریم
..................................................
۹۶.۶k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.